شهریور است و گیتی از عدل شهریار
شادست خیز و مایه شادی بر من آر
باده شناس مایه شادی و خرمی
بی باده هیچ جان نشد از مایه شادخوار
ای کامگار بر دل من خیز و باده ده
بر یاد دولت ملک و شاه کامگار
سلطان تاجدار ملک ارسلان که ملک
مانند او نبیند سلطان تاجدار
ای اختیار کرده سپهر از جهان تو را
هرگز ندید چشم جهان چون تو اختیار
شهریور است و گردون کافور بار شد
بستان ز دوست باده مشکین خوشگوار
در نوبهار ملک قدح گیر و باده نوش
کز ملک تو خزان جهان گشت نوبهار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری زیبا است که به شادمانی و جشن در شهریورماه اشاره دارد. شاعر از باده (شراب) به عنوان مایه شادی و سرور سخن میگوید و خواهان آن است که بادهای به او داده شود تا یاد و خاطره شاه و دولت او را زنده نگه دارد. همچنین شاعر به ویژگیهای برجسته و بینظیر سلطان ارسلان پرداخته و از او به عنوان فردی دلانگیز و محبوب یاد میکند. در نهایت، به تغییر فصل و بهار اشاره شده و دعوتی به جشن و نوشیدن باده در این زمان شاداب احساس میشود.
هوش مصنوعی: شهریور ماه است و دنیا به خاطر عدالت پادشاه خوشحال و شاداب است. برخیز و شادی را به من ببخش.
هوش مصنوعی: شرابشناس باعث خوشحالی و نشاط میشود، و بدون شراب هیچ جانی از خوشی و شادابی بهرهمند نمیشود.
هوش مصنوعی: ای کامیاب، برو و بر دل من حکمرانی کن و شرابی به من بده تا به یاد دولت و سلطنت تو بنوشم.
هوش مصنوعی: سلطان ارسلان، پادشاهی با شکوه و پر قدرت است که هیچ کس نمیتواند به بزرگی او در سلطنت دست یابد.
هوش مصنوعی: تو که به عنوان برگزیده آسمان از میان تمام انسانها انتخاب شدهای، هرگز چشمی در جهان نمیتواند مانند تو را ببیند.
هوش مصنوعی: ماه شهریور است و آسمان همانند کافور درخشان شد، باغ به خاطر دوستی پر از شراب خوشطعم و معطر شده است.
هوش مصنوعی: در بهار، جامی بردار و از شراب بنوش، زیرا بهاری که در دنیای تو بود، اکنون به خزان تبدیل شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خواجه، این همه که تو بر میدهی شمار
بادام تر و سهیکی و بهمان و باستار
مار است این جهان و جهانجوی مارگیر
از مارگیر مار برآرد همی دمار
نیلوفر کبود نگه کن میان آب
چون تیغ آبداده و یاقوت آبدار
همرنگ آسمان و به کردار آسمان
زردیش بر میانه چو ماه ده و چار
چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد
[...]
از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار
در دست مشک دارم و در دیده لاله زار
بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ
با لاله کار دارم از آن روی لاله کار
ماندست چون دل من در زلف او اسیر
[...]
یکروز مانده باز زماه بزرگوار
آیین مهر گان نتوان کرد خواستار
آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش
با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار
ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود
[...]
باران قطره قطره همی بارم ابروار
هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار
ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل
ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار
یاری که ذره ذره نماید همی نظر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.