گنجور

 
مسعود سعد سلمان

ما به هر مجلسی ز تو زده ایم

همچو بلبل هزاردستانی

بسته کاری نکرده ای با ما

مردمی کرده ای فراوانی

زود در هر چه خواستیم از تو

داده ای خوب جزم فرمانی

آفت مردمی پشیمانیست

تا نگردی تو چون پشیمانی

بر فلک ایمنی مدار که او

شیر چنگیست مار دندانی

بسته مدتست هر شخصی

مانده غایتست هر جانی

نظم شکر و شکایتست از ما

خط حری و قسم کشخانی

وز چو ما مردمان سخن گویند

که فرو خواندش سخندانی

شکر منظوم را نخواهی یافت

تو چو مسعود سعد سلمانی

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مسعود سعد سلمان

ای فلک سخت نابسامانی

کژ رو و باژگونه دورانی

محنت عقل و شدت صبری

فتنه جسم و آفت جانی

مار نیشی و شیر چنگالی

[...]

سنایی

تا کی این لاف در سخن رانی

تا کی این بیهده ثنا خوانی

گه برین بی هنر هنر ورزی

گه بر آن بی گهر درافشانی

با چنین مهتران بی معنی

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۷۳ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
وطواط

ای پناه همه مسلمانی

رافع بن علی شیبانی

تاج دینی و از مکارم تو

همه اصحاب دین بآسانی

در معالی بلند مرتبتی

[...]

سوزنی سمرقندی

من یکی شاعرم نه سامانی

نز نژاد ملوک ساسانی

نه مرا باد حشمت میری

نه مرا اسب و طوق سلطانی

نه غلامان رومی و خزری

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه