از وفات امیر یعقوبم
تازه تر شد وقاحت عالم
آنچنان شخص را که یار نداشت
جان ستاند چه گویم اینت ستم
گوهری بود در هنر که ازو
فخر می کرد گوهر آدم
گفت و از گفته برنتافت عنان
کرده و از کرده برنداشت قدم
پشت عمرش به خم شد و هرگز
گردن نخوتش نگشت به خم
بر سخن بود نیک چیره سوار
در هنر بود بس بلند علم
در سرآوردش آخر ای عجبی
پویه اشهب و تگ ادهم
که کند پیش باز در که گشاد
گره و بند مشکل و مبهم
پس ازو روز فضل و دانش و علم
نبود هیچ روشن و خرم
نگشاید دهان به طبع دوات
به نبندد میان به طوع قلم
خشک شد خشک مرغزار ادب
تیره شد تیره جویبار حکم
تعزیت کرد کی تواند صبر
مرثیت گفت کی تواند غم
که نشسته ست وایستاده به جد
نثر در سوک و نظم در ماتم
جان ما را همی بپالد تف
جسم ما را همی بکوبد نم
ملک اهل فضل بی جان شد
چه شگفتی که بی دلند حشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر درباره وفات امیر یعقوب است و به بررسی تأثیر فقدان او بر جهان علم و ادب میپردازد. شاعر با بیان اینکه فقدان او وقاحت عالم را تازهتر کرده، وصف میکند که او فردی با هنر و فضیلت بالا بوده است. وفاتش باعث تاریکی دانش و ادب شده و کسانی که در سوگ او هستند، نمیتوانند غم خود را پنهان کنند. به طور کلی، شعر عواطف عمیق از دست دادن یک شخصیت برجسته را بیان میکند، که حضورش در عالم باعث رونق علم و ادب بود.
هوش مصنوعی: با مرگ امیر یعقوب، بیشرمی و وقاحت در دنیا بیشتر شده است.
هوش مصنوعی: شخصی را که دوست و همدمی ندارد، چطور میتوانم بگویم چه ظلمی بر او رفته است که جانش را میگیرد.
هوش مصنوعی: در هنر، جواهری وجود داشت که انسان به خاطر آن به خود میبالید.
هوش مصنوعی: او با سخن خود، سستی و بیحوصلگی را کنار گذاشت و از کارهایی که کرده بود، پا به جلو نگذاشت.
هوش مصنوعی: عمر او در حال گذر و پیری است، اما هرگز به خود بزرگ بینی و خودپسندی تن نداد.
هوش مصنوعی: سخن گفتن به خوبی مهارتی است که مانند یک سوارکار ماهر نیاز به تمرین و تسلط دارد و فردی که در این هنر سرآمد است، دانش و آگاهی زیادی دارد.
هوش مصنوعی: در نهایت، شگفتا که او برانگیخت اسب سفید و سیاه را.
هوش مصنوعی: کسی که میتواند با باز کردن در، مشکلات و مسائل پیچیده را حل کند.
هوش مصنوعی: بعد از او هیچ روزی پر از فضیلت و دانش و علم نیست و هیچ روشنایی و شادابی به چشم نمیخورد.
هوش مصنوعی: اگر قلم از روی تمایل و خوشنویسی نتواند بیدلیل سخنی بگوید، دهان نیز نمیتواند چیزی بگوید و در واقع سکوت خواهد کرد.
هوش مصنوعی: در اینجا به تصورات منفی و ناپسند در زمینه ادب و فرهنگ اشاره میشود. با از بین رفتن نیکیها و زیباییهای اخلاقی، فضای اجتماعی نیز تاریک و نابسامان میشود. در واقع، مشکلات و نابسامانیها در جامعه، به دلیل کمتوجهی به آداب و اصول اخلاقی به وجود میآید.
هوش مصنوعی: کسی نمیتواند به جانسوزی تو تسلیت بگوید و هیچکس نمیتواند در برابر غم تو صبر کند.
هوش مصنوعی: کسی که نشسته و به انتظار است، در حالی که کسی دیگر ایستاده و دچار حزن و اندوه است، در زمینهی نثر و نظم به grief پرداخته است.
هوش مصنوعی: روح ما همچون چمه ای به سر می برد، در حالی که جسم ما تحت فشار سختی ها و موانع است.
هوش مصنوعی: ستمکاران هر چه فضیلت و نیکوکاری دارند، بیروح و بیهدف شدهاند. چه تعجبی دارد که دستنشاندگان آنها هم بیدل و بیاحساس هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از تو خالی نگارخانهٔ جم
فرش دیبا فگنده بر بجکم
از گهر گرد کردن بفخم
نه گهر چید هیچکس نه درم
نیست گشت از هوای خود عالم
جز به مدح تو بر نیارد دلم
حشمتت در جهان فکند آواز
همتت بر فلک نهاد قدم
محمدت را ستوده رای تو جفت
[...]
موکب جشن خاص شاه عجم
اندر آمد به ساحت عالم
چتر میمون ماه پیکر او
سایه گسترده بر بنی آدم
پی آن بر ملک مبارک باد
[...]
دوش چون صبح بر کشید علم
شد جهان از نسیم او خرم
روشنی آمد از عدم به وجود
تیرگی از وجود شد به عدم
شب دیجور شد ز روز جدا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.