نیست گشت از هوای خود عالم
جز به مدح تو بر نیارد دلم
حشمتت در جهان فکند آواز
همتت بر فلک نهاد قدم
محمدت را ستوده رای تو جفت
مکرمت را گزیده خلق تو صنم
دهر پیش تو دست کرده بکش
پشت پیش تو چرخ کرده به خم
بی بنانت سخا بود مهمل
بی بیانت سخن بود مبهم
نه به جود تو در عطا حاتم
نه به بأس تو در وغا رستم
از نهیبت همی کند پنهان
ناخنان را به پنجه در ضیغم
به تو خورشید مهتری تابان
از تو بنیاد سروری محکم
برد اندیشه کفایت تو
راه جور از وجود سوی عدم
آسمانی به تو کشیده امید
آفتابی ز تو رمیده ظلم
لفظت از در بود شگفت مدار
چون بود طبع بی کران تویم
قلم از مدح تو همی نازد
ورچه نازد خرد همی به قلم
ای ز جودت امل شد فریی
وی ز عدلت نزار گشته ستم
ساخت اندر پناه طبع تو جای
مردی و رادی وفا و کرم
مفخرت را و نامداری را
به جز از همت تو نیست حکم
آمد این نوبهار حور لباس
راست گفتی که حور شد عالم
لاله جویبار پنداری
نیست جز روی آن خجسته صنم
خنده باغ بین و گریه ابر
که چه زیبا و نیکویند به هم
ای عجم را به جاه تو نازش
باد فرخنده بر تو جشن عجم
صدر دولت به تو مزین باد
جاهت افزون و عمر دشمن کم
همه احوال جاه تو به نظام
همه ایام عیش تو خرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی بزرگداشت و ستایش یک شخصیت برجسته، احتمالاً پیامبر اسلام (محمد) است. شاعر به طور عمیق از خصایل نیکو، عظمت و مقام او سخن میگوید و آن را مثالهایی از سخاوت، شجاعت و مهارت در رهبری میآورد. او به بهای ترویج نام و یاد این شخصیت اشاره میکند که در زندگی انسانها تأثیر گذاشته و امیدها را به آسمانها میبرد. در نهایت، شاعر به زیباییهای طبیعت و رابطهی آن با عظمت این شخصیت تأکید دارد، و آرزوی دستیابی به آبادانی، امنیت و خوشبختی در زمان او را بیان میکند.
هوش مصنوعی: دنیا هیچ گاه به خاطر خود شخص من، جاذبهای ندارد، جز اینکه دل من به ستایش تو بپردازد.
هوش مصنوعی: عظمت و grandeur تو در دنیا به گوش میرسد و اراده و تلاش تو به اندازهای است که بر آسمانها قدم میگذارد.
هوش مصنوعی: مدح و ستایش تو از جانب محمد، مانند دو همتای مکرمت در بین مردم است. تو به نوعی زیبایی و کمال خلق و خوی خود را به نمایش گذاشتهای.
هوش مصنوعی: دنیا در برابر تو ایستاده و در نهایت تسلیم توست، مانند اینکه زندگی به دور تو میچرخد و سرنوشتی را به خود میگیرد که تو میخواهی.
هوش مصنوعی: اگر بنیانی نباشد، بخشش بیفایده و بیمعناست؛ و اگر بیانی وجود نداشته باشد، سخن گنگ و نامفهوم است.
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که نه مهربانی و generosity تو به بزرگی حاتم طایی است، و نه قدرت و شجاعت تو به اندازه رستم در میدان نبرد میباشد. در واقع، به نوعی به مقایسه ویژگیهای شخصیتی یا توانمندیهای فرد با شخصیتهای معروف تاریخ میپردازد.
هوش مصنوعی: ناخنهای خنجر، از ترس قدرت تو پنهان میشوند، زیرا تو همچون شیر قوی و نیرومند هستی.
هوش مصنوعی: به تو، خورشید تابناک مهتری، از تو پایه و اساس سلطنتی استوار و محکم است.
هوش مصنوعی: توانایی فکر و تدبیر تو باعث میشود که در مسیر ناهمواریها و مشکلات، وجودت را از هر نوع کاستی دور نگهداری و به سوی کمال و عدم نقص حرکت کنی.
هوش مصنوعی: آسمان پر از امید به توست، اما نور خورشید از تو پنهان شده و تاریکی در حال گسترش است.
هوش مصنوعی: با تعجب به حرفهای من توجه نکن، چون روح تو تا چه اندازه بیپایان و گسترده است.
هوش مصنوعی: قلم به خاطر ستایش تو به خود می بالد و خرد نیز به قلم افتخار می کند.
هوش مصنوعی: ای تو که به خاطر generosity و بخششت امیدها را زنده نگهداشتی، به دلیل عدالتت، ظلم و ستم در جامعه کاهش یافته است.
هوش مصنوعی: در پناه طبیعت تو، مکانی برای مردانگی و نشاندهنده وفاداری و سخاوت ساخته شده است.
هوش مصنوعی: فخر و نامآوری فقط نتیجه تلاش و همت توست و هیچ چیز دیگری باعث آن نمیشود.
هوش مصنوعی: بهار جدید با زیبایی و طراوتش به گونهای آمده است که گویی تمام جهانیان به شکلی دیگر و زیبا تغییر کردهاند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که گل لاله در جویبار چیزی جز چهرهی زیبا و خجستهی محبوب نیست.
هوش مصنوعی: به تماشای خندهٔ درختان و بارش باران بنگر که چقدر زیبا و دلانگیز در کنار هم هستند.
هوش مصنوعی: ای اهل عجم! به خاطر مقام و بزرگی تو شادمان باشند و جشن بگیرند.
هوش مصنوعی: امیدوارم که مقام ریاستت زینتبخش تو باشد و مقام و منزلتت روز به روز بیشتر شود، در حالی که دشمنان تو عمرشان کوتاهتر گردد.
هوش مصنوعی: تمام وضعیتهای خوب تو به نظم و ترتیب است و تمام روزهای خوشی تو با نشاط و سرحالی سپری میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از تو خالی نگارخانهٔ جم
فرش دیبا فگنده بر بجکم
از گهر گرد کردن بفخم
نه گهر چید هیچکس نه درم
خواجه بوطاهر ای سپهر کرم
کرمت در جهان چو علم علم
می بنازد روان آدم از آنک
چون تویی خاست از بنی آدم
ای ز فضل تو نامدار عرب
[...]
موکب جشن خاص شاه عجم
اندر آمد به ساحت عالم
چتر میمون ماه پیکر او
سایه گسترده بر بنی آدم
پی آن بر ملک مبارک باد
[...]
دوش چون صبح بر کشید علم
شد جهان از نسیم او خرم
روشنی آمد از عدم به وجود
تیرگی از وجود شد به عدم
شب دیجور شد ز روز جدا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.