چون منی را فلک بیازارد
خردش بی خرد نینگارد
هر زمانی چو ریگ تشنه ترم
گرچه بر من چو ابر غم بارد
چون بیفسایدم چو مار غمی
بر دل من چو مار بگمارد
تا تنم خاک محنتی نشود
به دگر محنتیش بسپارد
اندر آن تنگیم که وحشت او
جان و دل را همی بیفشارد
راضیم گرچه هول دیدارش
دیده من به خار می خارد
کز نهیبش همی قضا و بلا
بر در او گذشت کم یارد
سقف این سمج من سیاه شبی است
که دو دیده به دوده انبارد
روز هر کس که روزنش بیند
اختری سخت خرد پندارد
گر دو قطره به هم بود باران
جز یکی را به زیر نگذارد
چشم ازو نگسلم که در تنگی
به دلم نیک نسبتی دارد
شعر گویم همی و انده دل
خاطرم جز به شعر نگسارد
این جهان را به نظم شاخ زند
هر چه در باغ طبع من کارد
از فلک تنگدل مشو مسعود
گر فراوان تو را بیازارد
بد میندیش سر چو سرو برآر
گر جهان بر سرت فرود آرد
حق نخفته ست بنگری روزی
که حق تو تمام بگزارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به احساس درد و رنج خود از ظلم زمانه و مشکلات زندگی اشاره میکند. او احساس میکند که مانند ریگ تشنه، همواره در جستجوی مایحتاج عاطفی و معنوی است. با وجود مشکلات و غمهای فراوان، به دنبال نحوهای برای رهایی و آسایش در دل خویش است. همچنین، او به تنگناهای روحی و هول و هراس از ملاقات با واقعیتهای تلخ زندگی اشاره میکند. در نهایت، شاعر اعتقاد دارد که با وجود تمام دردها، باید به خداوند و روزی امید داشت و از سختیها ناامید نشد. این شعر به تضاد بین درد و امید در زندگی انسانی میپردازد.
هوش مصنوعی: وقتی آسمان به من آسیب میزند، عقل انسان بیفایده و ناتوان میشود و نمیتواند از آن درک درستی داشته باشد.
هوش مصنوعی: در هر لحظه مثل دانههای شن، تشنهام؛ هرچند که غم مانند باران بر من میبارد.
هوش مصنوعی: چون احساس کنم که دیگر هیچ امیدی ندارم، غمی همچون مار بر قلبم چنگ میزند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که بدنم در خاک مشکلات و رنجها نرود، به دیگر مشکلاتش اعتماد نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: در آن وضعیت دشوار، احساس ترس و وحشت به راستی روح و دل آدمی را فشار میآورد.
هوش مصنوعی: من راضیام حتی اگر تماشای او من را به شدت مضطرب کند و دلم را به درد بیاندازد.
هوش مصنوعی: از ترس و قدرت او، بلا و مشکلات به راحتی از کنار او عبور میکنند و جرات نزدیک شدن ندارند.
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف حالتی از ناامیدی و تیرهروزی اشاره دارد. در آن، فرد احساس میکند که وضعیت زندگیاش شبیه به سقفی سیاه است که به شدت بر سرش سنگینی میکند. همچنین، دوتایی از چشمانش را به دوده و کثیفی تشبیه کرده که نشاندهنده غم و ناراحتی عمیق اوست. به طور کلی، تصویرسازیای از تاریکی و سختیهای زندگی را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که در روز خود ستارهای ببیند، به نظرش نشانهای از خرد و اندیشه میآید.
هوش مصنوعی: اگر دو قطره باران به هم چسبیده باشند، نمیتوانند به غیر از یکی از آنها بر روی زمین بیفتند.
هوش مصنوعی: چشمم را از او برنمیگیرم، چون او در دل من رابطه خوبی دارد و در شرایط سخت با من است.
هوش مصنوعی: من شعر میسرایم و غم در دلم جز با شعر بیرون نمیرود.
هوش مصنوعی: این دنیا را با زیبایی و هماهنگی سر و سامان میبخشد و هر چیزی که در عالم خیال و تفکر من میگذرد، به آن شکل میدهد.
هوش مصنوعی: از آسمان ناراحت نشو، مسعود، اگرچه مشکلات و سختیهای زیادی تو را آزار میدهد.
هوش مصنوعی: بد نگو و منفی فکر نکن، سر بلند کن مثل درخت سرو؛ حتی اگر مشکلات و چالشها بر تو سایه بیافکنند.
هوش مصنوعی: حق در نهایت پنهان نیست و روزی میآید که حق تو به طور کامل روشن و آشکار خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که او تخم کاهلی کارد
کاهلی کافریش بار آرد
شاه را طبع در نشاط آرد
می که با او خورند بگوارد
ای که از بهر خدمت در تو
بست دولت میان و کام گذارد
پیش از آن کم زمانه آش کند
فضل کن سیدی فرست آن آرد
هر که از دیدن تو خرم نیست
[...]
خسروا ، چون تو آسمان نارد
خدمت و زمانه بگزارد
باد را هیبت تو بر بندد
کوه را حملهٔ تو بردارد
پای تو فروش محمدت سپرد
[...]
به خدایی که از شب تیره
روز روشن همی پدید آرد
بیقلم بر بساط آینه فام
صورت آفتاب بنگارد
کز غمت انوری ز آتش دل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.