قوت روح خون انگور است
تن پر از فتنه گشت و معذور است
آن نبید اندر آن قدح که به وصف
جان در جسم و نار در نور است
همچو زنبور شد زبان گز و باز
در گوارش لعاب زنبور است
باده گر جان حور شد شاید
زآن که انگور دیده حور است
گلبن و باغ پیش ازین گفتی
تاج کسری و تخت فغفور است
بوستان ها ز برگ ها اکنون
بر طبق های زر طیفور است
به دل بانگ قمری و بلبل
نغمه چنگ و لحن طنبور است
کرد بدرود باغ بلبل از آنک
مر چمن را ز برف ناطور است
زنده شد لهو و شادی از پی آنک
نعره رعد و نفخه صور است
بر در و بام برف پنداری
بیخته گچ و کشته آکور است
باغ چون جزع و راغ چون شبه را
دل و جان غمگن است و مسرور است
فرقت آب حوض و وصلت برف
این و آن را چو شیون و سور است
چشم چشمه چرا نگیرد آب
که همه روی دشت کافور است
پنجه سرو و شاخ گل گویی
دست مفلوج و پای مقرور است
برگ نارنج و شاخ پنداری
پر طوطی و ساق عصفور است
از چه سخت آبله زده ست چنار
که به خلقت نه سخت محرور است
رنگ زردی ترنج پیدا کرد
کز پی زاد و بود رنجور است
گر ندیده ست جام می نرگس
چون گهی مست و گاه مخمور است
همه شب خوش چرا همی خندد
اگر از نور ماه مهجور است
چهره سیب سرخ گونه چراست
روی زوار خواجه منصور است
آنکه خلقش به حسن مشتهر است
وآنکه ذاتش به لطف مذکور است
مهر و چرخ است روشن و عالی
چه شگفت ار بزرگ و منظور است
گرچه از خلق در هنر فرد است
ور هنرور میان جمهور است
همه اخبار در بزرگی او
ببر عقل نص و مأثور است
هر چه هست از رضای او بیرون
در دیانت حرام و محظور است
درگهش کعبه شد که طاعت خلق
چون به سنت کنند مبرور است
مجلس او بهشت شد که درو
گنه بندگانش مغفور است
جز ازو سروری همه عجب است
جز برو خواجگی همه زور است
عقل را هر چه در منظوم است
زیر پای ثناش منثور است
بار جودش نشست بر دینار
زان رخش زرد و پشت مکسور است
هنرش را ز رای تربیت است
دولتش زان به طبع مامور است
هر که منصور ناصرش باشد
در جهان ناصر است و منصور است
کلک او شد کلید غیب کزو
رازهای فلک نه مستور است
کان زر است و می فشاند در
گاه گنج است و گاه گنجور است
تندرست است و زار و نالانست
ساحر است و بزرگ مسحور است
نیست آرامشی که در عالم
بر تک و تارکش نه مقصور است
بنده کردش به طبع از پی آنک
شیفته برنگار منشور است
وصف او را چو وهم و خاطر من
بی عدد پیشکار مزدور است
گرچه گفتار من بلند آمد
او بدان نزد خلق مشکور است
زانکه فکر من از مدیحت او
نهر جاری و بحر مسجور است
در قفس مانده ام ز مدحت او
طبع من با نوای زر زور است
در ثناها به تف اندیشه
بحر اندر ضمیر باحور است
ای بزرگی که بر سپهر شرف
رای تو آفتاب مشهور است
چون چنین است پس چرا همه سال
روز من چون شبان دیجور است
از تجلی چرا نصیبم نیست
که همه عمر جای من طور است
دل من کوره ای است پر آتش
که تنم در غم ته گور است
سر همی گرددم ز اشک دو چشم
همه تن در میان در دور است
تارکم زیر زخم خایسک است
جگرم پیش حد ساطور است
روز اقبال من نه منصوفست
عدد بخت من نه مجذور است
صایم الدهرم از ضرورت و کس
بر چنین طاعتی نه مأجور است
بس قلق نیستم یقین دانم
رزق مقسوم و بخت مقدور است
از زمانه نکرده ام گله ای
تا بدانسته ام که مجبور است
مر مرا گاه گاه رنج کند
همه ام یوبه لهاوور است
داند ایزد که سخت نزدیک است
دل به تو گر تنم ز تو دور است
تا همی بر زمین و بر گردون
ربع مسکون و بیت معمور است
نیکخواهت ز بخت محترم است
بد سگالت ز چرخ مقهور است
این بر آن وزن و قافیت گفتم
روزگار عصیر انگور است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حال و وضع انسانی میپردازد که در جستجوی عشق و حقیقت است. شاعر با استفاده از نمادهایی چون خون انگور و نبیذ، به نقش شگفتانگیز و زندهکننده از مینوشیدن اشاره دارد و بر تأثیر آن بر روح و جسم تأکید میکند. او همچنین زیبایی طبیعت و زندگی را در تقابل با غم و اندوهی که در دل انسان وجود دارد، مورد بحث قرار میدهد. با تصویرسازیهای زیبا و کنایههایی به زندگی و سرنوشت، شاعر به نشان دادن دوگانگی شادی و غم، عشق و فقدان، میپردازد و در نهایت به تقدیر و مقدر بودن زندگی اشاره میکند. شعر، احساسات عمیق انسانی را در تقابلی ماندگار و تأملبرانگیز درنظر میگیرد.
هوش مصنوعی: نیرو و قوت روح انسان به مانند خون انگور است که در بدن جریان دارد و وقتی بدن تحت تأثیر فتنهها و مشکلات قرار میگیرد، میتوان آن را بهانهای برای عذرخواهی دانست.
هوش مصنوعی: در آن جام، نوشیدنی وجود دارد که مانند روح در جسم و آتش در نور توصیف میشود.
هوش مصنوعی: مثل زنبور، زبانش تند و تیز است و در حالی که به شیرینی میچسبد، گونهاش هم طعمی شیرین دارد.
هوش مصنوعی: اگر شراب جان حوری شود، شاید به خاطر این باشد که انگور، چشمان حوری است.
هوش مصنوعی: در گذشته، باغ و گلستان را به عنوان نمادی از زیبایی و شکوه معرفی میکردی و آن را به تاج کسری و تخت فغفور تشبیه میکردی.
هوش مصنوعی: باغها اینک با برگهایشان به مانند سفرههای زرین چشمنواز شدهاند.
هوش مصنوعی: دل پر از آواز قمری و بلبل است، و نواهای چنگ و تنبور در آن جریان دارد.
هوش مصنوعی: بلبل به خاطر اینکه باغ از سرما و یخ به دور است، با دنیا وداع کرد.
هوش مصنوعی: شادی و خوشی دوباره به زندگی بازگشتهاند، زیرا صدای رعد و بادی که صور دمیده میشود، به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: برف بر روی زمین و بام، مانند گچی سفیدی به نظر میرسد که روی آن پاشیده شده است و زیبایی خاصی به طبیعت بخشیده است.
هوش مصنوعی: باغ پر از زیبایی و شگفتی است و درختان و گلها از شادی و عشق لبریزند، اما در عین حال دل و جان انسان همچنان با غم و اندوه درگیر هستند.
هوش مصنوعی: فاصلهای که بین آب حوض و برف وجود دارد، نسبت به حالتهای متفاوتی که افراد ممکن است در این شرایط احساس کنند، مشابه است. یکی ممکن است غم و اندوه را تجربه کند و دیگری شادی و سرور.
هوش مصنوعی: چرا چشمه آب نمیگیرد در حالی که تمام زمین مانند کافور سفید و روشن است؟
هوش مصنوعی: دستهای سرو و شاخههای گل همچون دستهای ناتوان و پایهای عاجز به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: برگ نارنج و شاخهی آن به گونهای به نظر میرسد که پرهای طوطی و ساقهی پرندهای به نام عصفور را تداعی میکند.
هوش مصنوعی: چرا چنار اینقدر زخمخورده و آسیبدیده است، در حالی که در طبیعت شرایط بسیار دشواری برای زندگی وجود ندارد؟
هوش مصنوعی: ترنج رنگ زردی به خود گرفته که نشاندهنده رنج و اندوهی است که در دل دارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر نبیند که جام می چقدر زیباست، در برخی لحظات مست و در برخی لحظات دیگر گیج و بیحال خواهد شد.
هوش مصنوعی: چرا شبها با وجود اینکه از نور ماه بیبهره است، همچنان خوش و خنداست؟
هوش مصنوعی: چهرهی سیب سرخ مانند گلبرگهاست و زیباییاش به خاطر مقام و جایگاه خواجه منصور است.
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر زیباییاش مشهور است و کسی که ذاتش به نیکی و مهربانی شناخته شده است.
هوش مصنوعی: خورشید و افلاک درخشان و بلند هستند، چه شگفتانگیز است اگر هدف و بزرگتر از آن موجود باشد.
هوش مصنوعی: اگرچه او در هنر از دیگران بینظیر است، اما در میان جمعیت هنرمند به حساب میآید.
هوش مصنوعی: تمامی اطلاعات و اخبار درباره عظمت او، بر اساس عقل و روایتهای معتبر است.
هوش مصنوعی: هر چیزی که خارج از خواست و رضایت او باشد در دین حرام و ممنوع است.
هوش مصنوعی: درگاه او همچون کعبهی مقدس شده است، چرا که اطاعت و پرستش مردم وقتی طبق سنت و روش درست انجام شود، پذیرفته و مبارک است.
هوش مصنوعی: مجلس او به اندازه بهشت زیبا و دلپذیر شد، زیرا در آنجا گناهان بندگانش بخشیده میشود.
هوش مصنوعی: تنها از او، سروری واقعی است و هر چیزی دیگر غیر از او، شگفتی محسوب میشود. فقط در نزد او، خواستهها براساس شایستگی است و در غیر این صورت، قدرت و زور به کار میرود.
هوش مصنوعی: هر گونه حکمت و دانشی که در نظم و شعر بیان شده، در نثر و بیان ساده نیز قابل ستایش و تقدیر است.
هوش مصنوعی: بارش بخشش او بر دینار نشسته و حالا چهرهاش زرد و پشتش خمیده است.
هوش مصنوعی: هنر او نتیجهی تربیت و آموزش است و موفقیتش به طبیعت و ذاتی که دارد بستگی دارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که حامی منصور باشد، در این دنیا پشتیبان و پیروز است.
هوش مصنوعی: نوشتار او به رازهای پنهانی که در آسمان وجود دارد، دسترسی پیدا میکند و هیچ یک از این اسرار پنهان نیستند.
هوش مصنوعی: او مانند طلاست و میریزد؛ گاهی در گنج است و گاهی همان گنجور است.
هوش مصنوعی: او در حالی که سالم است، به شدت رنج میبرد و ناله میکند؛ او جادویی است، اما خود در چنگال سحر گرفتار آمده است.
هوش مصنوعی: در دنیای ما هیچ آرامشی وجود ندارد که تنها برای یک فرد یا مکان خاص باشد.
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق و علاقهام به زیبایی و جذابیتی که او دارد، خود را تحت فرمان او قرار دادهام.
هوش مصنوعی: توصیف او برای من مانند تخیل و خیال است، که به تعداد بیشماری به عنوان خدمتکاران مزدور در خدمت من هستند.
هوش مصنوعی: اگرچه من به طور واضح و بلند صحبت میکنم، اما او به خاطر این سخنان در نظر مردم مورد قدردانی است.
هوش مصنوعی: زیرا که اندیشه من از ستایش تو مانند نهر روان و دریا مهار شده است.
هوش مصنوعی: من در قفس اسیر هستم و به خاطر ستایش او، دل و ذهنم به صدای زر و زوری وابسته است.
هوش مصنوعی: در ستایشها، عمق فکر و اندیشه همچون دریا در درون دل وجود دارد.
هوش مصنوعی: ای بزرگمردی که نظر و اندیشهات در افق آسمان همچون خورشید درخشان و مشهور است.
هوش مصنوعی: با توجه به این وضعیت، چرا هر سال روز من مانند شب تاریک و ناامید است؟
هوش مصنوعی: چرا از نور تجلی نصیبی ندارم، در حالی که تمام عمرم در جایی همانند کوه طور گذشته است؟
هوش مصنوعی: دل من مثل یک کوره پر از آتش است، در حالی که وجودم در غمی عمیق و تاریک گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: من از شدت گریه و اشک چشمهایم، به دور خود میگردم و تمام وجودم در این حس و حال غمآلود است.
هوش مصنوعی: زیر زخمهای عمیق، قلبم بسیار رنج میکشد و احساساتم در حال نابودی است.
هوش مصنوعی: روز خوشبختی من به پایان نرسیده و شانس من هم محدود نیست.
هوش مصنوعی: من به ضرورت روزهدارم، و کسی به خاطر این نوع عبادت، پاداشی نمیگیرد.
هوش مصنوعی: من نگران نیستم چون به خوبی میدانم که روزی من مقدر شده است و سرنوشت تحت کنترل است.
هوش مصنوعی: من از زمانه هیچ شکایتی ندارم، چون فهمیدهام که خود آن هم در وضعیت ناچاری است.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات مرا آزار میدهد، اما همه چیز به خاطر خودم است.
هوش مصنوعی: خداوند میداند که قلبم به تو بسیار نزدیک است، هرچند که بدنم از تو فاصله دارد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زمین و آسمان وجود دارند و زندگی در آنها ادامه دارد، دنیا و مکانهای پرجمعیت هنوز وجود خواهند داشت.
هوش مصنوعی: دوست خوبت به خاطر تقدیر و روزگار ارزشمند است، اما بدبختی تو از قدرت سرنوشت به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: این سخن به توصیف حالتی میپردازد که زمان مانند فرآیند تهیه آب انگور است. به نوعی، زندگی و تجربیات ما در این دوران مشابه با فرآیند غلیظ شدن و تغییر شکل میوههایی است که به عصارتی ارزشمند تبدیل میشوند. زندگی در این دوره، با چالشها و پیچیدگیهایی همراه است که باعث شکلگیری شخصیت و تجربیات ما میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روزگار عصیر انگور است
خم ازو مست و چنک مخمور است
همین شعر » بیت ۵۷
این بر آن وزن و قافیت گفتم
روزگار عصیر انگور است
روزگار عصیر انگور است
خم ازو مست و چنک مخمور است
خیز تا سوی باغ بشتابیم
کز می و میوه اندر او سور است
سیب سیمین سلب چو گوی بلور
[...]
زان در افواه خلق مذکور است
سخن من، که از طمع دور است
سخت بسته چو راه گوش کر است
ناگشاده چو دیده کور است
نا بسوده چو گوهر صدف است
نا گرفته چو قلعه غور است
گوئی از بی فضائی و تنگی
[...]
دل، چو در دام عشق منظور است
دیده را جرم نیست، معذور است
ناظرم در رخت به دیدهٔ دل
گرچه از چشم ظاهرم دور است
از شراب الست روز وصال
[...]
چون ولی را خلاصه آن نور است
کی از آن نور جان او دور است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.