پی رخصت به پای انگد افتاد
که از دریا بخواهم جست چون باد
تفاول را بران نیکو شمائل
ز گل بستند میمونان حمائل
به وحش و طیر شد معلو م کامروز
ز دریا می جهد هنونت فیروز
صف روحانیان با روی زیبا
ستاده در هوا بهر تماشا
به حیرت آسمان نظاره می کرد
نثار هم تش سیاره می کرد
نخست آن شرزه از کوهی که برجست
ز بارش در زمین آن کوه بنشست
فرو شد در زمین کوه گران تن
بسان بل به زیر پای باون
قیامت گر نیامد بهر دیوان
چرا شد پیش خیف آن کوه پران
هنون از پس سپارس کرگس از پیش
شتابیدند و بگذشتند از خویش
به ظاهر گرچه بی پر بود شهباز
به بال همت خود کرد پرواز
ز بند بی پری دل ساخت آزاد
سراپا گشت پر چون طائر باد
سپهر ازجست و خیزش ماند حی ران
که باشد از عجائب شیر پران
به یک جستن ز دریا بر گذشته
جهانی چون خیال اندر نوشته
یکی کفتار جادو دیو پر فن
موکل بود بر دریا ز راون
به دریا دیده بر معبد نهاده
دهانی چون در دوزخ گشاده
برو از هر کسی سایه فتادی
به تیر سحر کز شستش گشادی
به کام خویش رفتی در دهانش
فرو بردی چو لقمه در زمانش
هنون چون دید کان جادوزنِ دون
گشادستی دهان چون اوج گردون
به تدبیرش ز پشّ ه خرد تر شد
به همراه نف س در حلق در شد
جگر بشکافته آن بد درون را
گشاده از دل او موج خون را
چو تیغ تیز پس سر برکشیده
برآمد از شکم پهلو دریده
چو دل پرداخت از جاسوس دریا
در آمد در سواد شهر لنکا
نشد روزانه اندر شهر دشمن
نموده شام اندر سیر گلشن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، یک شخصیت به دریا میرود و از آن مکان به بالا میپرد. او با نیکوئی و شکوه خود، چهرههای مختلفی را میبیند و در فضای عجیب و غریب، روحانیان را در آسمان تماشا میکند. ناگهان از کوهی عظيم، نیرویی به سوی زمین میآید و در دل زمین فرو میرود. در ادامه، پرندهای شجاع و بی پر با همت خود پرواز میکند و از زمین به آسمان میرود. همچنین به جادوگری که بر دریا نگهبانی میکند و دهانی چون دوزخ دارد، اشاره میشود. در نهایت، شخصیت شعر با تیزهوشی و شجاعت خود به مبارزه با این جادوگر میپردازد. در سفرش، او به شهر دشمن میرسد و در آنجا به آرامش و زیبایی میرسد.
هوش مصنوعی: برای اجازه گرفتن به سمت دریا رفتم تا مانند باد از آن عبور کنم.
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و خوشبویی گلها اشاره شده و مشخص میشود که میمونها در حال حمل و نگهداری این گلهای زیبا هستند. به نوعی نشاندهندهی شادی و خوشی ناشی از بودن زیباییهای طبیعی در زندگی است.
هوش مصنوعی: امروز از دریا، وحش و پرندگان به سمت گوشهای میپرند و میدانیم که در این فرار نشانهای از پیروزی و شادی وجود دارد.
هوش مصنوعی: روحانیان با چهرههای زیبا در آسمان صف کشیدهاند تا مورد تماشا قرار بگیرند.
هوش مصنوعی: او با شگفتی به آسمان نگاه می کرد و گویی ستارهها را تقدیم آن میکرد.
هوش مصنوعی: ابتدا آن تکه سنگی که از کوه جدا شده، به خاطر بارش باران به زمین افتاد و در کنار کوه قرار گرفت.
هوش مصنوعی: کوه بزرگ مانند پرندهای به زیر پا فرورفته و در دل زمین جا گرفته است.
هوش مصنوعی: اگر قیامت نیامده، پس چرا آن کوه بلند پیش پای دیوان ستم پیشه قرار گرفت؟
هوش مصنوعی: هم اکنون، از بین سپاهیان، کرگس جلوتر رفته و از کنار ما عبور کردند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که شهباز (پرنده) از لحاظ ظاهری بدون پر به نظر میرسد، اما با اراده و همت بالای خود توانسته است پرواز کند.
هوش مصنوعی: دل از قید و بندی که داشت رها شد و به طور کامل آزاد شد، مانند پرندهای که به راحتی در هوا پرواز میکند.
هوش مصنوعی: آسمان از حرکات و تغییرات خود متوقف مانده، چون وجود شیر پرانی را در آن میبیند که از شگفتیهای روزگار است.
هوش مصنوعی: با یک پرش از دریا، جهانی همانند خیال در ذهن نقش بسته است.
هوش مصنوعی: یک کفتار جادوگر با قدرتهای فوقالعاده، که نظارت بر دریا را به عهده داشت.
هوش مصنوعی: چشمها به دریا دوخته شده و دهانی مانند درِ جهنم باز شده است.
هوش مصنوعی: هرکس که سایهاش بر تو افتاد، به او وابسته نشو و در تیرگی شب به فکر او نباش، که روزی او را رها خواهد کرد.
هوش مصنوعی: تو به خواسته خود رسیدی و او را مانند لقمهای که در زمان مناسب خورده میشود، در دل خود جا دادی.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اکنون وقتی میبینم که آن جادوگر بیارزش چقدر دهانش گشاد است، مثل اوج آسمان میباشد. به طور کلی، اشاره دارد به اینکه در برخی مواقع، افراد بیارزش یا دستکم گرفتهشده، میتوانند خودشان را بزرگتر از آنچه که هستند، نشان دهند.
هوش مصنوعی: به وسیلهٔ تدبیر او، انسان به مراتبی از خرد و عقل رسید و با روح خود به گونهای عمیق وارد و درگیر شد.
هوش مصنوعی: دل شکسته او به خوبی نشان میدهد که چه درد عظیمی در درونش نهفته است و آن درد مانند جوی خون از عمق احساساتش جاری شده است.
هوش مصنوعی: مانند شمشیری تیز که از غلاف بیرون آمده، از شکم پارهای سر برآورده است.
هوش مصنوعی: دل از نگرانیهای دریا عبور کرد و به عمق شهر لنکا رسید.
هوش مصنوعی: در روزهای ناپسند یکی از دشمنان، نتوانستم شام را در باغ گل گذرانده و از زیباییهای آن لذت ببرم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.