صفهای را نقش میکردند نقاشان چین
بشنو این معنی کزاین خوشتر حدیثی نشنوی
اوستادی نیمهای را کرد همچون آینه
اوستادی نیمهای را کرد نقش مانوی
تا هر آن نقشی که حاصل باشد اندر نیمهای
بینی اندر نیمهٔ دیگر چو اندر وی روی
ای برادر خویشتن را صفهای دان همچنان
هم به سقفی نیک عالی هم به بنیادی قوی
باری از آن نیمهٔ پر نقش نتوانی شدن
جهد آن کن تا مگر آن نیمهٔ دیگر شوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مطرح کردن مفهوم "نیمه" و نقش آفرینی در زندگی میپردازد. شاعر میگوید که هر فرد میتواند خود را به عنوان یک "صفه" تصور کند که دارای جنبههای مختلف است. او به این نکته اشاره میکند که باید تلاش کنیم تا به جنبههای مثبت و زیبا درون خود دست یابیم و خود را به بهترین شکل ممکن بشناسانیم. در نهایت، هدف این است که انسان به بهبود و تکامل خود ادامه دهد تا به یک "نیمه" کاملتر دست یابد.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به زیبایی و هنر نقاشی اشاره میکند و میگوید که نقاشان چینی روی صفهای تصویر زیبایی را میکشیدند. او از شنونده میخواهد که این معنا را دریابد، زیرا این داستان و نکتهای که همپایه این زیبایی باشد، جایی نخواهد شنید. به طور کلی، شاعر در اینجا به ارزش و زیبایی هنر نقاشی و داستانهایی که از آن برمیخیزد، تأکید میکند.
هوش مصنوعی: نیمهای از وجود را به شکلی شفاف و گوهرین توضیح داد، همانطور که آینه حقیقت را منعکس میکند، و آن را به شکل یک تصویر مانوی ارائه کرد.
هوش مصنوعی: هرچقدر که در یک نیمه از تصویر، نقشی وجود دارد، در نیمه دیگر هم باید آن نقش را ببینی، مانند اینکه در چهرهات، جلوهها و ویژگیهای مختلف نمایان است.
هوش مصنوعی: ای برادر، خودت را همچون خانهای با دیوارهایی محکم و سقفی بلند تصور کن.
هوش مصنوعی: از آن نیمهٔ پررنگ و زیبای وجودت نمیتوانی جدا شوی، پس تلاش کن تا به آن نیمهٔ خالی نیز دست یابی و کاملتر شوی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این کهن گیتی ببرد از تازه فرزندان اوی
ما کهن گشتیم و او نو اینت زیبا جادوی!
مادری دیدی که فرزندش کهن گردد هگرز
چون کهن مادرش را بسیار باز آید نوی؟
هرکه را نو گشت مادر او کهن گردد، بلی
[...]
آفرین زان مرکب شبدیز فعل رخش خوی
اعوجی مادرش و آن مادرش را یحموم شوی
گاه بر رفتن چو مرغ و گاه پیچیدن چو مار
گاه رهواری چو کبک و گاه برجستن چو گوی
چون نهنگان اندرآب و چون پلنگان بر جبال
[...]
چون بطرف باغ بنماید گل خودروی روی
دست دلبر گیر و جای اندر کنار جوی جوی
برده از مرجان بگونه لاله نعمان سبق
برده از مطرب بدستان بلبل خوشگوی گوی
بستد از یاقوت بسد لاله و گلنار رنگ
[...]
تا بروید لاله سوری چو لاله دار روی
جام چون لاله کن از روی چو لاله کام جوی
جز به گرد باغ عیش و گرد قصر عزمپوی
جز پی رامش مگیر و جز گل دولت مبوی
نیکوی بر توست عاشق دیگران بر نیکوی
نیکوی بد خو کند معذوری اندر بدخوی
من که بر تو عاشقم با من نسازی پس مساز
همچنین با نیکوی کت عاشق آمد نیکوی
کار شیران ناید از آهو و بر من عشق تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.