هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات بیان میکند که نه اهل نماز و عبادت خشکمذهب هستیم و نه به معارف ساده و بیروح اعتقاد داریم. ما افرادی هستیم که در میان رندها و اهل میخوارگی زندگی میکنیم. قاضی (رئیس) در خوردن شراب احتیاط میکند زیرا از عواقب آن میترسد، اما درد و رنج زندگی در خرابات و میخانه بهتر از رنج و سرنوشت یتیمان است.
هوش مصنوعی: نه ما کسانی هستیم که فقط در مساجد به عبادت بپردازیم و نه افرادی که به زندگی ساده و ابتدایی قانع باشیم. ما کسانی هستیم که در مجالس شرابخواری و خوشگذرانی حضور داریم.
هوش مصنوعی: قاضی به خاطر ترس از عواقب نوشیدن شراب، تصمیم میگیرد که آن را نخورَد، زیرا زندگی در خراباتی که نشانهای از نابسامانی دارد، بهتر از تصاحب ثروت یتیمان است.
فروغ در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۱۹ نوشته:
بیت اول و دوم اینجوری بهتره، فکر می کنم: ما نه ایم، مرد سجاده و مرد کلیم ما مرد می ایم و در خرا بات مقیم قاضی نخورد می، که ز آن دارد بیم دردی خرابات به از مال یتیم
حمیدرضا در ۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۲۷ نوشته:
وقت بخیر دوستان دریکی از کتابهایی که خوندم این شعر رو اینگونه هم آوردند: ما اهل مِی ایم و در خرابات مقیم نه مردم سجاده و نه مرد گلیم قاضی نخورد می که از آن دارد بیم دُردی خرابات به از مال یتیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات بیان میکند که نه اهل نماز و عبادت خشکمذهب هستیم و نه به معارف ساده و بیروح اعتقاد داریم. ما افرادی هستیم که در میان رندها و اهل میخوارگی زندگی میکنیم. قاضی (رئیس) در خوردن شراب احتیاط میکند زیرا از عواقب آن میترسد، اما درد و رنج زندگی در خرابات و میخانه بهتر از رنج و سرنوشت یتیمان است.
هوش مصنوعی: نه ما کسانی هستیم که فقط در مساجد به عبادت بپردازیم و نه افرادی که به زندگی ساده و ابتدایی قانع باشیم. ما کسانی هستیم که در مجالس شرابخواری و خوشگذرانی حضور داریم.
هوش مصنوعی: قاضی به خاطر ترس از عواقب نوشیدن شراب، تصمیم میگیرد که آن را نخورَد، زیرا زندگی در خراباتی که نشانهای از نابسامانی دارد، بهتر از تصاحب ثروت یتیمان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دارم ز خدا خواهش جنات نعیم
زاهد به ثواب و من به امید عظیم
من دست تهی میروم او تحفه به دست
تا زین دو کدام خوش کند طبع کریم
بیجادۀ لولوی تو سیم اندر میم
بازیدن عشق تو امید اندر بیم
سیم اندر سنگ باشد ، ای در یتیم
چون در بر تو دل چو سنگ اندر سیم
چون نیست مقام ما در این دهر مقیم
پس بی می و معشوق خطائیست عظیم
تا کی ز قدیم و محدث امیدم و بیم
چون من رفتم جهان چه محدث چه قدیم
ای روی تو پاکیزهتر از کف کلیم
آنرا مانی که کرد احمد به دو نیم
تا آن رخ یوسفی به ما بنمودی
ما بر سر آتشیم چون ابراهیم
ای سایهٔ آنک ملک او هست قدیم
تا چند از این ملک چو گوزی به دو نیم
یک رویه کن این کار که سهلست و سلیم
ملکست نه بازیچه، والملک عقیم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.