گنجور

 
 
 
ربات تلگرامی عود
سعدی

جان و تنم ای دوست! فدای تن و جانت

مویی نفروشم به همه ملکِ جهانت

شیرین‌تر از این لب نشنیدم که سخن گفت

تو خود شکری یا عسل‌ست آب دهانت؟

یک روز عنایت کن و تیری به من انداز

[...]

ناصر بخارایی

جان جوهر پاک است و تن ار سرو روانت

تن پیش تنت ریزم و جان بر جانت

تو در دل من ساکن و من در طلب تو

جویان شده فریاد زنان گرد جهانت

در خاک بجوید دل من روز اجل را

[...]

صائب

ای هر دو جهان خاک ره سرو روانت

گردون مطوق یکی از فاختگانت

بر کوتهی بینش خود داد گواهی

آن کس که نشان داد برون از دو جهانت

پنهانتر ازانی که توانت به نشان یافت

[...]

واعظ قزوینی

در چشم شناسای ره و رسم امانت

دزدیدن گردن بود از تیغ خیانت

پوشیده نظر، دیده ور از یاری مردم

کور است که دارد ز عصا چشم اعانت

یک فایده خواری ما اینکه عزیزان

[...]

حزین لاهیجی

فرسوده ز نعمت شده دندان به دهانت

لیک ازگله یک روز نیاسود، زبانت

فرصت، که به دست تو متاع سره ای بود

تیریست که جستهست ز آغوش کمانت

در باغ هوس، نخل تمنّا چه نشانی؟

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه