کاروانی همی از ری به سوی دسکره شد
آب پیش آمد و مردم همه بر قنطره شد
گله دزدان از دور بدیدند چو آن
هر یکی زیشان گفتی که یکی قسوره شد
آنچه دزدان را رای آمد بردند و شدند
بد کسی نیز که با دزد همی یکسره شد
رهروی بود در آن راه درم یافت بسی
چون توانگر شد گفتی سخنش نادره شد
هرچه پرسیدند او را همه این بود جواب:
کاروانی زده شد کار گروهی سره شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، داستانی دربارهی یک کاروان از ری به سوی دسکره روایت شده است. در مسیر، آب جاری میشود و مردم بر قنطره (پل) جمع میشوند. دزدان از دور نمایان میشوند و هر یک از آنها میگویند که یکی از آنها دزدی چیره شده است. دزدان آنچه را که به آنها رسیده برمیدارند و کسی که با دزدان همدست شده، همچنان در خطر است. در این میان، یک رهرو که در راه ثروتمند شده، به محض ثروتمند شدن، سخنانش نیز به طور قابل توجهی تغییر میکند. در نهایت، هر سوالی که از او میشود، او به طور کلی میگوید کاروانی دچار حادثه شده است و کار گروهی به هم خورده است.
هوش مصنوعی: کاروانی از شهر ری به سمت دسکره در حال حرکت بود، که آب به راهشان برخورد کرد و همه مردم بر روی پل رفتند تا عبور کنند.
هوش مصنوعی: دزدان از دور یکدیگر را دیدند و هر کدام احساس کردند که یکی از آنها به دزدی به شدت جراحت دیده است.
هوش مصنوعی: آنچه دزدان به دست آوردند، موجب بد شدن خودشان نیز شد، چرا که با دزدی همدست شدند.
هوش مصنوعی: در مسیر زندگانی، شخصی با سختیها و چالشهای زیادی روبرو شد و تجربیات ارزشمندی را به دست آورد. اما وقتی به ثروت و توانگری رسید، گویی کلماتش دیگر، خاص و منحصر به فرد نشده و از ارزششان کاسته شد.
هوش مصنوعی: هرچه از او سوال کردند، تنها به یک چیز پاسخ داد: کاروانی حرکت کرده و گروهی به راه افتادهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همین شعر » بیت ۵
هرچه پرسیدند او را همه این بود جواب:
کاروانی زده شد کار گروهی سره شد
سخن مرد درمیافته با یاد آمد
« کاروانی زده شد کار گروهی سره شد»
کاروانی همی از ری بسوی دسکره شد
آب پیش آمد و مردم همه بر قنطره شد
گله دزدان از دور بدیدند چو آن
هر یکی زیشان گفتی که یکی قسوره شد
آنچه دزدان را رای آمد بردند و شدند
[...]
کاروانی همی از ری به سوی دسکره شد
آب پیش آمد و مردم همه بر قنطره شد
آن شنیدستم کز بیشه یکی شیر ژیان
پی نخجیر شتابان سوی دشت و دره شد
دید در دره یکی گاو نر زرین شاخ
که بگردن درش از سیم یکی چنبره شد
گاو ماهی را سنبیده سمش مهره پشت
[...]
جرم خورشید چوازحوت به برج بره شد
مجلس چاردهم ملعبه ومسخره شد
آذر آبادان شد جایگه لشگر روس
دستهٔ پیشهوری صاحب فری فره شد
توده کارگران جنبش کردند به ری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.