گنجور

 
کوهی

باده را نشأیست روحانی

جرعه ای نوش کن که تادانی

باده و شمع و شاهد و مجلس

هست اسرار سر ربانی

نوش کن جرعه ای بیخود شو

تا نه خیزد به پیش حیرانی

ساقی مست حضرت عزت

میدهد باده های سبحانی

شمع و نقل و شراب و شاهد داد

هست این جمله را اگر دانی

شمع خود را بسوخت در مجلس

خواند پروانه را به مهمانی

گفت کوهی که عینها مائیم

دیدم او را بشکل انسانی