بط حرصم بمرد و بلبلان شد
خروس شهوتم باز جنان شد
ز زاغ امنیت در خوف بودم
بگشتم زاغ و خوفم در امان شد
پر از طاوس مال و جاه کندم
چو عیسی جان من بر آسمان شد
بدانکه چارمرغ این چار طبع است
که اندر چار طبع ارکان عیان شد
ز خون و بلغم و صفرا و سودا
شتا صیف و بهار آمد خزان شد
بسیط روح را اینها نباشند
مرکب داند این کزخاکدان شد
ز طبع تن چو کوهی شست دل پاک
بدریای محیط بیکران شد
دل که وصف دهان او گوید
در دهان از زبان او گوید
هر چه از قاب گوید و قوسین
از خم ابروان او گوید
گر کند شرح روح سالک را
هم ز قدر روان او گوید
رمز خیر الامور او سطها
جان من از میان او گوید
بر سر سرو جسم بلبل روح
قصه گلستان او گوید
کوهی خسته هر سحر غم دل
با سگ آستان او گوید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بیان چگونگی تحول روح و نفس انسان میپردازد. شاعر از حالتی از حرص و طمع به سر میبرد که به مرگ بطی ختم میشود و دل او از شهوات رها میشود. او از احساس امنیت در سایه زاغ، به امان میرسد و با پر شدن از مال و جاه، به مقام عیسی دست مییابد.
شاعر سپس به چهار طبع (خون، بلغم، صفرا و سودا) اشاره میکند که نمایانگر اجزای وجود بشر هستند و تغییر فصلها (بهار و خزان) را به تصویر میکشد. او میگوید که این عناصر جسمانی نمیتوانند روح را درک کنند و در عوض، روح به مقام بالاتری از خاک دست مییابد.
دل انسان که نشاندهنده احساسات و تفکرات اوست، در اشاره به زیباییها و رازهای موجود در عالم، سخن میگوید. نهایتاً، شاعر به بیان عشق و اشتیاق روح به وصال میپردازد که در آن، بلبل به روایت داستان گلستان و درد دلهای خود میپردازد.
هوش مصنوعی: با مرگ طمع و حرص من، صدای بلبلان به گوش میرسد و این حال، شوق و تمایلات من را به جستجوی زیباییهای عالم بیشتر کرده است.
هوش مصنوعی: من از زاغ به خاطر امنیتش احساس ترس داشتم، اما وقتی زاغ از من دور شد، دیگر از ترس من کاسته شد و در آمان قرار گرفتم.
هوش مصنوعی: من از ثروت و مقام پر شدم، مانند عیسی که جانم به آسمان صعود کرد.
هوش مصنوعی: بدان که چهار مرغ نماد چهار نوع طبیعت است و وقتی که این چهار نوع طبیعت در کنار هم قرار میگیرند، نمایان میشوند.
هوش مصنوعی: از ترکیب خون و بلغم و صفرا و سودا، فصلهای مختلف سال، مانند تابستان و بهار، در مقابل فصل خزانی که به وجود آمده، به تصویر کشیده شده است. این جمله به تغییرات فصلی و حالاتی اشاره دارد که بر اساس عناصر جسمی و روحی انسان متاثر میشود.
هوش مصنوعی: این روح ساده و بیپیرایه، به این چیزها وابسته نیست و از آنجا که از خاک برخاسته، در این دنیا به خود نمیگیرد.
هوش مصنوعی: از طبیعت بدن مانند کوهی استوار، دل پاک مانند دریا به وسعت بیپایان گسترش یافته است.
هوش مصنوعی: دل درباره زیبایی و جذابیت او سخن میگوید، در حالی که زبان او اموری دیگر را به زبان میآورد.
هوش مصنوعی: هرچه از زیبایی و جذابیت گفته شود، همه به خاطر خمیدگی ابروان اوست.
هوش مصنوعی: اگر روح سالک به تفصیل توصیف شود، مقدار و ارزش روح او نیز بیان خواهد شد.
هوش مصنوعی: خیر و نیکی در کارها، در دل و جان من قرار دارد و از درون من به نیکی و خوبی راهنمایی میکند.
هوش مصنوعی: در کنار درخت سرو، بلبل داستان گلستان را تعریف میکند.
هوش مصنوعی: هر صبح، کوه که بسیار خسته است، درد دلش را به سگ درب خانه او میگوید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بخت و دولت چو پیشکار تواند
نصرة و فتح پیشیار تو باد
با درفش ار تپانچه خواهی زد
باز گردد بتو هر آینه بد
روضه روح من رضای تو باد
قبله گاهم در سرای تو باد
سرمه دیده جهان بینم
تا بود گر خاک پای تو بود
گر همه رأی تو فنای من است
[...]
راشد از رشد روزگار نیافت
رشد از اینگونه بس فراوان کرد
تن او را که جان دانش بود
فلک جان ربای بی جان کرد
گوهری بود رشکش آمد ازو
[...]
چون ز بد گوی من سخن شنوی
بر تو تهمت نهم ز روی خرد
گویم ار تو نبودیی خرسند
او مرا پیش تو نگفتی بد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.