راشد از رشد روزگار نیافت
رشد از اینگونه بس فراوان کرد
تن او را که جان دانش بود
فلک جان ربای بی جان کرد
گوهری بود رشکش آمد ازو
در دل خاک از آتش پنهان کرد
ای برادر چگونه شرح دهیم
آنچه بر ما سپهر گردان کرد
هر زیارت ز مال و جاه که بود
ما دو تن را به قهر نقصان کرد
دل ما خود ز حبس بریان بود
دیده ما ز درد گریان بود
صالحی داشتم که شیر نکرد
آنچه او سالها به میدان کرد
چون همی دید کار من دشوار
کار خود را به مرگ آسان کرد
راشدی داشتی تو فرزندی
که همه کار تو به سامان کرد
در ربودش ز تو زمانه دون
تا تو را مستمند و حیران کرد
بد نیارست کرد چرخ بدو
تا تو را در نهفته زندان کرد
زانکه دانست کاین چنین فعلی
با تو جز پای بسته نتوان کرد
تو بر آن راشد آن جزع کردی
که همه کس حکایت آن کرد
داستانی شد آنچه بر صالح
باز مسعود سعد سلمان کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به مسأله رشد و تربیت میپردازد و به توصیف زندگی راشد میپردازد که به رغم تلاشها و رشد شخصیاش، به او آسیب میرسد. او به سرنوشت کمکی میکند که مانع تحقق آرزوهایش میشود. شاعر به درد و رنج دل سوختهاش اشاره میکند و از آزارها و مشکلاتی که زمانه برای او ایجاد کرده، سخن میگوید. به طور کلی، شعر نشاندهندهی تنش میان تلاش انسان برای رشد و موفقیت و موانع و سختیهایی است که از سوی دنیا و سرنوشت بر او تحمیل میشود.
هوش مصنوعی: راشد به دلیل تجربیات و پیشرفتهای زمانهاش به رشد نرسید، بلکه او از طریق تلاشهای زیاد به موفقیتهای زیادی دست یافت.
هوش مصنوعی: تن کسی که روح و جانش دانش و خرد بود، آسمان او را به سرقت برد و جانش را از او گرفت.
هوش مصنوعی: یک گوهر با ارزش وجود داشت که همگان به آن حسادت کردند، به همین دلیل آن را در دل زمین پنهان کردند و از آتش خود محافظت کردند.
هوش مصنوعی: ای برادر، چطور میتوانیم توضیح دهیم آنچه که سرنوشت بر سر ما آورده است؟
هوش مصنوعی: هر زیارتی که از مال و مقام به دست آمده باشد، برای ما دو نفر به خاطر اختلاف و قهری که وجود دارد، به نقصان و نقصان انجامیده است.
هوش مصنوعی: دل ما از بند و حبس آزاد است و چشمان ما به خاطر درد و رنج، اشکریزان هستند.
هوش مصنوعی: به کسی اشاره میشود که فردی نیکوکار و شایسته بوده، اما در طول سالها زحمات و تلاشهایش، نتیجهای که انتظار میرفته به دست نیاورده و نتوانسته به مقام بلندی دست یابد.
هوش مصنوعی: زمانی که او دید که کار من سخت و دشوار است، کار خودش را با مرگ راحت و آسان کرد.
هوش مصنوعی: تو فرزندی داشتی که به خوبی همه امور تو را ساماندهی و مرتب کرد.
هوش مصنوعی: زمانه تو را از خود دور کرد و به حالتی گیج و نیازمند گذاشت.
هوش مصنوعی: چرخ روزگار به تو بدی نکرد تا اینکه تو را در بند زندان پنهان کرد.
هوش مصنوعی: چون فهمید که این کار، جز با محدودیت و اعتراض از سوی تو امکانپذیر نیست.
هوش مصنوعی: تو در کار خود مهارت پیدا کردی و به خاطر آن، همه دربارهات صحبت کردند.
هوش مصنوعی: ماجرایی که برای صالح رخ داد، داستانی است که مسعود سعد سلمان آن را روایت کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بخت و دولت چو پیشکار تواند
نصرة و فتح پیشیار تو باد
با درفش ار تپانچه خواهی زد
باز گردد بتو هر آینه بد
روضه روح من رضای تو باد
قبله گاهم در سرای تو باد
سرمه دیده جهان بینم
تا بود گر خاک پای تو بود
گر همه رأی تو فنای من است
[...]
تا به دل در نشاط و شادی باشد
دولت و ملک شیرزادی باد
چون ز بد گوی من سخن شنوی
بر تو تهمت نهم ز روی خرد
گویم ار تو نبودیی خرسند
او مرا پیش تو نگفتی بد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.