چون بینم اینکه رویت در چشم دیگر آید
کز دیده های خود هم چشم مرا در آید
چون از حسد بمیرم آن دم که تو در آیی
چون جان عشقبازان با تو برابر آید
خام است کز تو جویم بر خود نوازشی را
شاهین ز بهر زحمت نزد کبوتر آید
اشکم رسید و دریا بازم به لب در آمد
دستم بگیر زان پیش، اکنون که برتر آید
دی در رخت ببستم دیده ز بس شکایت
بدبخت در ببندد، دولت چو از در آید
وه کاین چه عیش باشد، نه زنده و نه مرده؟
نی بر سرم تو آیی، نی عمر بر سر آید
باطل بود شنیدن دعوی عشق از آن کس
کش با جمال جانان پهلو به بستر آید
زینسان که در خیالت گم گشتم، ار بمیرم
چه شبهه، گر ز گورم هر دم گیا برآید
فرهادوار باید مشتاق گفت شیرین
کش گفته های خسرو در عشق باور آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عواطف عمیق و عاشقانه خود میپردازد. او از حسادت و عشق عمیقش به معشوق سخن میگوید و بیان میکند که وقتی معشوق وارد میشوند، احساسات شدیدی در او به وجود میآید. او همچنین به ناتوانی خود در جستجوی محبت از معشوق اشاره میکند و اینکه این عشق او را به سمت مرگ میکشاند. شاعر به نکتهای اشاره میکند که اگر عشق واقعی است، باید در کنار زیباییهای جانان باشد و اشاره به ناپایداری زندگی و عدم قطعیت احساسات نیز دارد. او در نهایت به تشدید احساسات خود و نیاز به عشق و محبت میپردازد و از شکنندگی موقعیت خود در عشق سخن میگوید.
هوش مصنوعی: وقتی میبینم که چهرهات در چشم دیگری ظاهر میشود، احساس میکنم که حتی در چشم خودم هم نمیتوانم تو را ببینم.
هوش مصنوعی: زمانی که احساس حسد من به پایان برسد و من از آن رها شوم، در لحظهای که تو وارد میشوی، جان عشقبازان به تو نزدیک میشود و خود را با تو برابر میبیند.
هوش مصنوعی: نابخردانه است که از تو انتظار محبت و نازکخیالی داشته باشم؛ زیرا مثل این است که شاهینی برای آرامش به کبوتر نزدیک شود، در حالی که این برای او زحمت دارد.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر از احساس عمیق خود صحبت میکند. او میگوید که اشکهایش به اندازه دریا فراوان است و حالتی بحرانی دارد. او از محبوبش درخواست میکند که او را حمایت کند و در شرایط سختی که دارد، او را تنها نگذارد. این جمله نشاندهندهی نیاز و وابستگی عاطفی اوست.
هوش مصنوعی: در دیروز، به خاطر شکایتهای زیاد و ناامیدی، چشمانم را بستم. وقتی که در زندگیام مشکلاتی وجود دارد، خوب است که درها را ببندم؛ زیرا اگر خوشبختی از در بیاید، باید آماده باشم.
هوش مصنوعی: این چه زندگی است که نه به کام مرگ است و نه به کام زندگی؟ نه کسی به سراغم میآید و نه عمرم به پایان میرسد.
هوش مصنوعی: شنیدن ادعای عشق از کسی که با زیبایی معشوق در کنار هم قرار دارد، بیمفهوم و نابجاست.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه در خیال تو گم شدهام، اگر بمیرم چه اشکالی دارد، اگر از خاک بیرون بیایم هر لحظه مثل یک گیاه تازه.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به عشق و زیبایی، باید همچون فرهاد (شخصیت عاشق قصه) امیدوار و مشتاق باشیم. در مورد عشق، سخنان شیرین خسرو (دیگری از شخصیتهای عاشق) باید در دل ما جا گیرد و به آن باور داشته باشیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یک ذره نور رویت گر ز آسمان برآید
افلاک درهم افتد خورشید بر سرآید
آخر چه طاقت آرد اندر دو کون هرگز
تا با فروغ رویت اندر برابر آید
یارب چه آفتابی کانجا که پرتو توست
[...]
آخر شبِ جدایی روزی مگر سرآید
وان آفتابِ وصلت از جانبی برآید
تو سر کشیده و من طوقِ وفا به گردن
ساکن که اسبِ حسنت ناگه به سر درآید
ای سروِ باغِ جانم بخرام تا به بستان
[...]
از درد هجر جانا جانم به همیبرآید
ای جان تو برنیائی، باشد که دلبر آید
از آب دیدهٔ من تر شد زمین و گُل رُست
شاید کز آب دیده آن سرو در بر آید
بیمارم و ندارم درمان درد هجران
[...]
گفتم غمِ تو دارم گفتا غمَت سرآید
گفتم که ماهِ من شو گفتا اگر برآید
گفتم ز مِهروَرزان رسمِ وفا بیاموز
گفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید
گفتم که بر خیالت راهِ نظر ببندم
[...]
با آفتاب رویت چون مه نمی برآید
زهره چه زهره دارد تا در برابر آید
از خاک رهگذارت دزدیده سرمه نوری
وز عین بی حیایی در دیده می درآید
آمد هزار ناوک ز آن غمزه بر دل من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.