یارب، این شهره لشکر ز کجا میآید؟
که ز عشقش دل خلقی به بلا میآید
فتنه جان من خسته دل آمد چشمش
باز بر جان من این فتنه کجا میآید؟
باد مشک از سر زلفش بوزید، ای بلبل
بوستان را خبری ده که صبا میآید
عاشقان را به گه رفتن و باز آمدنش
دل ز جا میرود و باز به جا میآید
از وفا بوی ندارد، تو چنین صورت کن
گرچه از صورت او بوی وفا میآید
ما به نظاره آن ماه چنان مستغرق
که همه خلق به نظاره ما میآید
خسروا، هرچه ترا بر سرت آید نه از اوست
عقل داند که سراسر ز قضا میآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و عاشقانه شاعر درباره عشق و معشوق اشاره دارد. شاعر از آمدن لشکری از عشق در شهر سخن میگوید و بیان میکند که دل مردم از عشق معشوق به بلا میافتد. او به زیبایی معشوق و اثر آن بر دلهای عاشقان اشاره کرده و میگوید که عشق و زیبایی معشوق همچون بادی خوشبوست که بر دلها و زندگیها تأثیر میگذارد. در نهایت، شاعر متوجه میشود که هر چیزی که در زندگی او رخ میدهد، ناشی از سرنوشت و قضا است و عقل این را میفهمد.
هوش مصنوعی: ای پروردگارا، این محبوب چه جایی از لشکرگاه میآید؟ که به خاطر عشقش، دل بسیاری از مردم به درد و رنج میافتد.
هوش مصنوعی: فتنهای که جان من را خسته کرده و دلم را پریشان ساخته، با نگاهی به من میآید. این فتنه از کجا و چگونه به وجود میآید؟
هوش مصنوعی: باد معطر از گیسوان او وزیده است، ای بلبل، به گلستان خبر بده که نسیم بهاری در راه است.
هوش مصنوعی: عاشقان در رفت و آمد خود، دلشان به شدت ناآرام میشود و مدام در حال تغییر و تحول است.
هوش مصنوعی: اگر تو خود وفاداری را به نمایش بگذاری، حتی اگر او در ظاهر وفاداری نشان ندهد، بوی وفاداری از تو به مشام خواهد رسید.
هوش مصنوعی: ما چنان در تماشای آن ماه غرق شدهایم که همه مردم به تماشای ما میآیند.
هوش مصنوعی: ای خسرو، هر چه بر تو پیش میآید، ناشی از اراده و خواست الهی است و عقل میفهمد که همه چیز از سرنوشت و قضا و قدر ناشی میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر نه از خاک درت باد صبا میآید
صبحدم مشکفشان پس ز کجا میآید
ای جگرسوختگان عهد کهن تازه کنید
که گل تازه به دلداری ما میآید
گل تر را ز دم صبح به شام اندازد
[...]
یا رب این بوی که امروز به ما میآید
ز سراپرده اسرار خدا میآید
بوستان را کرمش خلعت نو میپوشد
خستگان را ز دواخانه دوا میآید
در نمازند درختان و به تسبیح طیور
[...]
این چه بوییست که از بادِ صبا میآید
وین چه مرغیست که از سویِ سبا میآید
قاصدِ حضرتِ لیلی چه خبر می گوید
بویِ پیراهنِ یوسف ز کجا میآید
گویی این بادِ دل آویز بدین خوشبویی
[...]
یارب این هدهد میمون ز کجا می آید
ظاهر آنست که از سوی سبا می آید
بوی روح از دم جانبخش سحر می شنوم
یا دم عیسوی از باد صبا می آید
از ختن می رسد این نفحه ی مشکین که ازو
[...]
بانگ مستان خرابات فنا می آید
راست بشنو،ز سر صدق صفا می آید
دل ما زنده شد از نکهت باد سحری
بوی یوسف زدم باد صبامی آید
روی بر خاک نهم، جامه درانم از شوق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.