را گشودند بار بر ببندید
خویشتن زیر بار مپسندید
این جهان درد خورد دندانیست
وارهیدید از او چو بر کندید
برگ ریزان عمر شد نزدیک
خیره خیره چو گل چه میخندید
شاخ پی میوه گر همه طوبیست
ببریدش به میوه پیوندید
ره نمایان عشق آئینه اند
پیش آئینه دم فرو بندید
تا نماید رخ شما به شما
گره همه طوطی همه قندید
بفلک رهبر شماست کمال
گر جهان زیر پای افکندید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ابلهی از گزا ف میخندید
زیرکی آن بدید و نپسندید
آنچه از خصم خویش نپسندید
کرد تا خصم او بر او خندید
دایه چون حال دختر آنسان دید
بر وی آن درد و رنج نپسندید
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.