سرشک جانب خاک در تو بست احرام
که دیده کرد روانش به آبروی تمام
سلامت است در این راه قاصدی که درست
بدان جناب رساند ازاین شکسته سلام
برفت ناله کنان دل ز کعبه سوی درت
که در محل ترنم خویش است سیر مقام
اگر ز حسرت جام لبت چو ساغر می
بغیر خون جگر طعمه ای خوریم حرام
خموش باش خیالی که درس نظم آن را
بجای شرح معانی بس است حسن کلام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و اشتیاق خود به معشوق سخن میگوید. او به حالت زار و پریشانی دل خود اشاره میکند و با احرام بستنی که در خاک از عشق او نهاده، به حسرتی که از دوری و فراق دارد، اشاره میکند. قاصدی که پیام او را به جناب معشوق میرساند، سلامت و درستکاریاش را تأکید میکند. شاعر نالههای دل را به سوی درگاه معشوق میفرستد و به یاد کعبه، جایگاه مقدس، دل خود را میسوزاند. او به طمع و حسرت نسبت به لبان معشوق اشاره میکند و میگوید که غیر از خون جگر، هیچ طعمهای برای دل سوختهاش حلال نیست. در نهایت، شاعر بر این باور است که بیان معانی به اندازه جذابیت کلام، خود مفهوم را منتقل میکند و نیازی به توضیح ندارد.
هوش مصنوعی: در این بیت، شخصی به خاطر عشق یا احساسات عمیقش به معشوق، اشک خود را به عنوان نمادی از تقدس و احترام نثار زمین میکند. این عمل نشاندهنده این است که او به خاطر زیبایی و عظمت معشوقش، روحش را به آبرو و شرافت واقعی میسپارد. به عبارتی، این اشک باعث میشود که او به نوعی از خودگذشتی و تمجید از معشوق بپردازد.
هوش مصنوعی: در این مسیر، پیامآوری درست و رسا وجود دارد که سلام ما را به آن فرد مورد نظر میرساند، هرچند که ما در اینجا دلی شکسته داریم.
هوش مصنوعی: دل نالهکنان و ناامید به سوی در تو میرود، چون در مکان خود همواره آهنگ دلنشینی وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر به خاطر حسرت لبی که از آن شرابی نمینوشم، مانند ساغری که پر از خون دل است، چیزی بخورم، آن را به عنوان کاری ناپسند تلقی میکنم.
هوش مصنوعی: ساکت باش، زیرا اندیشهات به اندازهی توضیح معانی، نظم و ترتیب دارد و زیبایی کلام در همین است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دریغم آید خواندن گزاف وار دو نام
بزرگوار دو نام از گزاف خواندن عام
یکی که خوبان را یکسره نکو خوانند
دگر که: عاشق گویند عاشقان را نام
دریغم آید چون مر تو را نکو خوانند
[...]
سرودگوی شد آن مرغک سرودسرای
چو عاشقی که به معشوق خود دهد پیغام
همی چه گوید؟ گوید که: عاشقا، شبگیر
بگیر دست دلارام و سوی باغ خرام
امید نیکی و تاج ملوک و صدر کرام
بزرگ خسرو آزادگان و فخر انام
بمین دولت و دولت بدو همیشه عزیز
امین ملت و ملت بدو گرفته نظام
سپهر کلی و جزوی بدو نموده هنر
[...]
دریغم آید خواندن گزاف وار دو نام
بزرگوار دو نام از گزاف خواندن عام
یکی که خوبان را یکسره نکو خوانند
دگر که عاشق گویند عاشقان را نام
دریغم آید چون مر ترا نکو خوانند
[...]
بنفشه زلف من آن سرو قد سیم اندام
بر من آمد وقت سپیده دم به سلام
درست گفتی کز عارضش برآمده بود
گه فرو شدن تیره شب سپیده بام
ز عود هندی پوشیده بر بلور زره
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.