مرا دوش از آن لب بسی رنگ بود
ولی چشم تو بر سر جنگ بود
شبی کز چمن نالهٔ مرغ خاست
دلم را به کوی تو آهنگ بود
طلب کردمی ز آن دهن کام خویش
ولیکن به غایت محل تنگ بود
از آن در دلِ جام ره یافت می
که پیری به دل صاف و یکرنگ بود
به سنگ جفا صابرم تا کسی
نگوید خیالی چه بی سنگ بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سراسر زمانه پر از جنگ بود
به جویندگان بر جهان تنگ بود
ز بس کینه جوی و دژ آهنگ بود
فراخای گیتی برو تنگ بود
که گوهر به نزدیک او سنگ بود
ره خرمی بر دلش تنگ بود
مر آن شاه را نام گورنگ بود
کزو تیغ فرهنگ بی زنگ بود
به کینم شب و روز در جنگ بود
ازو این جهان در دلم تنگ بود
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.