آنها که بی تو در دل و جان سقیم ماست
از درد خود بپرس که یار قدیم ماست
باغ بهشت بی سر کویت جهنم است
دیدار حور بی تو عذاب الیم ماست
گردن ز تیغ حکم تو پیچیدمی ولی
ترک رضای دوست خطای عظیم ماست
گفتم یکی ز حلقه به گوشان تُست دُر
خندان شد و نمود که آری یتیم ماست
قانع شدن به سرو خیالی ز قامتش
کجبینیِ طبیعتِ نامستقیم ماست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از درد و رنجی که ناشی از دوری محبوب است صحبت میکند. او میگوید که بیمحبوبی، زندگی بهشت هم جهنم میشود و دیدن زیباییها بدون او عذابآور است. شاعر به دردی که از افتادگی به وجود آمده اشاره میکند و اعتراف میکند که نافرمانی از محبوب خطای بزرگی است. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که قناعت به زیباییهای خیالی، نشاندهنده ناتوانی در درک زیبایی حقیقی است.
هوش مصنوعی: کسانی که بدون تو در دل و جان ما به غم و اندوه هستند، از درد و رنج خود بپرس که او همان یار قدیمی ماست.
هوش مصنوعی: بهشت بدون حضور تو بیفایده و جهنممانند است و دیدن حوریها بدون تو برای ما عذاب سختی است.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه به خاطر دستور تو از راه راست منحرف شدم، اما نادیده گرفتن رضایت دوست، خطایی بزرگ است.
هوش مصنوعی: من گفتم یکی از آنهایی که گوشواره دارند تو هستی، او با لبخندی پاسخ داد که بله، این یتیم ماست.
هوش مصنوعی: راضی شدن به زیبایی خیالی او، نشاندهندهی نگاهی پیچیده و منحرف از حقیقت طبیعت ماست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کی آب خضر همدم طبع سلیم ماست
ما و شراب کهنه که یار قدیم ماست
ما را هوای عرش ازین آستانه نیست
حقا که آستان تو عرش عظیم ماست
این بوی جانفرای که از گل دمد مگر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.