لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
خیالی بخارایی

آنها که بی تو در دل و جان سقیم ماست

از درد خود بپرس که یار قدیم ماست

باغ بهشت بی سر کویت جهنم است

دیدار حور بی تو عذاب الیم ماست

گردن ز تیغ حکم تو پیچیدمی ولی

ترک رضای دوست خطای عظیم ماست

گفتم یکی ز حلقه به گوشان تُست دُر

خندان شد و نمود که آری یتیم ماست

قانع شدن به سرو خیالی ز قامتش

کج‌بینیِ طبیعتِ نامستقیم ماست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
اهلی شیرازی

کی آب خضر همدم طبع سلیم ماست

ما و شراب کهنه که یار قدیم ماست

ما را هوای عرش ازین آستانه نیست

حقا که آستان تو عرش عظیم ماست

این بوی جانفرای که از گل دمد مگر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه