سروِ قدّت طرف باغ چو پا میماند
شمشاد ز حیرت به هوا میماند
با سر زلف تو مرغی که در آویخت چو من
هیچ شک نیست که در دام بلا میماند
آب چشم است که بر خاک رهت خواهد ماند
یادگاری که پس از مرگ ز ما میماند
زاهد از کبر پلنگ و به حیل روباه است
بنگریدش که در این ره به چهها میماند
کردمی صبر به درد تو ولیکن غم عشق
هرکجا ماند قدم صبر که را میماند
ای خیالی چو دم از عشق زدی رسوا شو
گر تو رسوا نشوی عشق تو را میماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.