در ازل مهر تو با جان رقم غم میزد
دل آشفته ز سودای خطت دم میزد
وقت ما را که تمنّای رُخَت خوش میداشت
باز سودای سر زلف تو بر هم میزد
تا عَلَم برکشد از عالم جان فتنهٔ عشق
سروِ قدّت علَم فتنه به عالم میزد
پیش از آن روز که جان دم زند از شهر وجود
خویشتن را سپه عشق بر آدم میزد
هندویِ زلف تو دیشب ز خیالی به ستم
دل همیبرد به صد شعبده و خم میزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عواطف عمیق انسانی و عشق میپردازد. شاعر از لحظههای ابتدایی عشق یاد میکند، زمانی که مهر معشوق با جان آدمی پیوند خورده و دلش پر از آرزوی وصال میشود. عشق و زیبایی معشوق بهگونهای است که همواره فکری را در سر دارد و دلتنگی و غم بر دل آشفته غلبه میکند. شاعر به تأثیر عشق بر وجود انسان و جنگ میان دل و عقل اشاره میکند و به قدرت زلف معشوق که دل را به بند میکشد، اشاره میکند. در نهایت، شاعر از خیالات و دلباختگیهای عاشقانه سخن میگوید که باعث حیرت و شگفتی او میشود.
هوش مصنوعی: در آغاز، عشق تو در سرنوشت من نگاشته شد و دل بیتاب من به خاطر زیبایی خط و چهرهات واژهها را جاری میکرد.
هوش مصنوعی: وقتی که ما مشتاق دیدن چهرهات بودیم، باز هم خیال موهای تو آرامش ما را به هم میزد.
هوش مصنوعی: زمانی که علم و معرفت از وجود انسان طلوع کند، شور و شوق عشق به قامت تو در دلها موج میزند و این عشق همچون فتنهای در دنیای اطراف منتشر میشود.
هوش مصنوعی: قبل از اینکه جان از دنیای وجودش جدا شود، عشق از درونش به تعبیری لشکری به راه انداخت.
هوش مصنوعی: زلفهای تو شب گذشته با خیالی شیرین دل مرا به طرز عجیبی سرگرم و تحت تأثیر قرار دادند و در حین این کار تماشایی به طرزی زیبا و تابدار جلوه میکردند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.