تا نشد زلفت پریشان وقت ما بر هم نزد
دل کجا گم شد اگر ابروی شوخت خم نزد
ما نه تنها در محبّت سنگسار محنتیم
هیچ کس را از محبّان یار سنگی کم نزد
تا همه عالم به زیر خاتم حسنت نشد
عشق مُهر مِهر بر نام دلِ آدم نزد
کی تواند دست در فتراک درویشی زدن
هرکه پشت پایِ رد بر ملکت عالم نزد
شام هجر از اشک خون راز خیالی سر به سر
روی روز افتاد امّا صبح دید و دم نزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.