گنجور

 
خواجوی کرمانی

ای آنک دلم در غم عشقت یکتاست

پشتم چو خم زلف دوتای تو چراست

گفتی که براستی قدت را خم نیست

یا رب چه بُدی گر این سخن بودی راست