گنجور

 
خواجوی کرمانی

هرگز بمراد من شبی روز نگشت

بر من نفسی بی غم و حسرت نگذشت

این رنگ شفق خون دل ریش منست

در طاس افق ریخته از زرّین طشت

 
sunny dark_mode