هم عفی الله نی که ما را مرحبائی می زند
عارفانرا در سراندازی صلائی می زند
آشنایانرا ز بیخویشی نشانی می دهد
بینوایانرا ز بی برگی نوائی می زند
اهل معنی را که از صورت تبرّا کرده اند
هر نفس در عالم معنی ندائی می زند
می سراید همچو مرغان سرائی وز نفس
هر دم آتش همچو باد اندر سرائی می زند
همچونی گر در سماعت خرقه بازی آرزوست
دامن آنکس بچنگ آور که نائی می زند
یکنفس با او بساز ار ره بجائی می بری
همدم او باش کو هم دم ز جائی می زند
گر نئی بیگانه خواجو حال خویش از نی شنو
زانک آن دلخسته هم دم ز آشنائی می زند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بیان حال و هوای عارفان و ارتباط آنها با عالم معنوی میپردازد. در این شعر، شاعر به وصف عواطف عارفان و تأثیرات معنویاشان میپردازد و اینکه چطور آنها از بیهویتی و کمرمق بودن، به آگاهی و روشنی دست مییابند. شاعر اشاره میکند که این عارفان با هر نفسی که میکشند، نغمهای از عالم معنا سر میدهند و در حقیقت، دعوتی به دوستبودن و همدمی با آنها را مطرح میکند. همچنین به جایگاه نی (دود) و موسیقی به عنوان نشانههایی از ارتباط با عالم بالاتر اشاره میکند. در نهایت، توصیه میشود که کسانی که بیگانه هستند، حال خود را از نواهای نی بشنوند و با عارفان آشنا شوند.
هوش مصنوعی: خداوند ما را به شکلی مورد استقبال قرار میدهد که در آن عارفان با احساس و آگاهی، سرودها و نغمههایی میخوانند.
هوش مصنوعی: آشنایان به خاطر خودشناسی و درک واقعی خود، نشانهای از خود را برای دیگران میگذارند. اما بینوایان، که چیزی از خود ندارند، فقط صداهایی از دیگران را به گوش میرسانند.
هوش مصنوعی: افرادی که از ظواهر و شکلهای ظاهری فاصله گرفتهاند و به عمق معانی رسیدهاند، هر لحظه در دنیای واقعی و معنوی خود پیامی را ارائه میدهند.
هوش مصنوعی: میسراید مانند پرندگان، و از نفس هر لحظه آتش به مانند باد در سرای وجود میوزد.
هوش مصنوعی: اگر در حال شنیدن و لذت بردن از موسیقی هستی، به دنبال کسی باش که نغمهای زیبا میزند و دستت را به دامن او بزن.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به جایی برسی، همنفس و همراه او باش، زیرا او از جایی خبر میدهد که تو نمیدانی.
هوش مصنوعی: اگر بیگانهای و نمیدانی که حال و وضعیتت چگونه است، از نی بشنو و گوش کن؛ چون آن دل شکستهای که با نی مینوازد، از آشنایی و دوستی میگوید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
قاصدی باز آمد و حرفی ز جائی میزند
سوخت از شوقم که حرف آشنائی میزند
چون به صیدی غمزهات تیر جفایی میزند
ناوک رشگی بجان مبتلائی میزند
چارهام مر گست در بحر غمت از اضطراب
[...]
مطرب امشب ناله سر کرده است، نایی میزند
در میان ناله حرف آشنایی میزند
خدمت دیرین من بین، ورنه در آغاز عشق
هرکه را بینی دم از مهر و وفایی میزند
نو گرفتار است دل، از اضطراب او مرنج
[...]
مرغ دل پر در هوای آشنایی میزند
فرصتش بادا که پر در خوش هوایی میزند
گوش و دل بگشا و بشنو نغمهٔ جان بخش نی
کین شکر لب دم ز لعل دلربایی میزند
این نواهای مخالف را مدد از یک دم است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.