زهی تاری زلفت مشک تاتار
گل روی تو برده آب گلنار
از آن پوشم رخ از زلفت که گویند
نمی باید نمودن زر بطرّار
بود بی لعل همچون ناردانت
دلم پر نار و اشکم دانه ی نار
اگر ناوک نمی اندازد از چیست
کمان پیوسته بر بالین بیمار
چو عین فتنه شد چشم تو چونست
که دائم خفته است و فتنه بیدار
دو چشم سیل بار و روی زردم
شد این رود آور و آن زعفران زار
مرا بت قبله است و دیر مسجد
مرا می زمزمست و کعبه خمّار
دل پر درد را دردست درمان
تن بیمار را رنجست تیمار
چو انفاس عبیر افشان خواجو
ندارد نافه ئی در طبله عطّار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت زلف و چهره محبوب اشاره دارد و احساس عاشقانه شاعر را بیان میکند. شاعر از تاریکی و زیبایی زلف معشوق میگوید و اینکه چهرهاش شبیه گلهای خوشبوی نرگس است. او در غم و درد عشق غوطهور است و به تاثیر چشمان معشوقش بر خود اشاره میکند، که همواره او را بیدار و پر از اشتیاق نگهمیدارد. از نمادهای مذهبی مثل کعبه و مسجد نیز استفاده میکند تا عشقش را مقدستر جلوه دهد و در نهایت به جستجوی آرامش و درمان در این عشق اشاره میکند.
هوش مصنوعی: به زیبایی و جذابیت موهای تیرهات میافتم که بوی خوشی چون مشک دارد، و چهرهی زیبایت همچون گل، آب و لطافت را از گلنار میگیرد.
هوش مصنوعی: من چهرهام را از زلف تو پنهان میکنم، زیرا میگویند که نباید طلا را در دست مردی دلقک به نمایش گذاشت.
هوش مصنوعی: دل من مثل میوهی نارنجی است که بیلانهی لعل، پر از نارنج و اشکهایش همچون دانههای نار است.
هوش مصنوعی: اگر تیر و کمان نشانه نمیزنند، پس چرا کمان همیشه بالای سر بیمار است؟
هوش مصنوعی: وقتی که چشم تو به مانند چشمهای از فتنه و آشفتگی است، چطور ممکن است که همیشه خواب باشد در حالی که فتنه و آشوب همواره بیدار است؟
هوش مصنوعی: چشمهایم پر از اشک و حالتم زرد و پریشان است، مانند رودخانهای که با آب هایش میریزد، در حالی که زعفران زار به زیبایی خود ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: معبود مورد علاقهام همانند قبلهای برای من است و عشق من به او مانند زمزم و حس شیرینیاش از کعبه نیز فراتر میرود.
هوش مصنوعی: دل پر از درد نیاز به درمان دارد، اما برای بدن بیمار، مراقبت و توجه فقط منجر به رنج میشود.
هوش مصنوعی: تنفسهای خوشبو مانند عطری که خواجو دارد، در میان عطاران ناشناخته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من اینجا دیر ماندم خوار گشتم
عزیز از ماندن دایم شود خوار
چو آب اندر شَمَر بسیار ماند
زُهومت گیرد از آرام بسیار
منقش عالمی فردوس کردار
نه فرخار و همه پر نقش فرخار
هواش از طلعت ماهان پر از نور
زمینش از بوسۀ شاهان پر آثار
بتانی اندر و کز خط خوبان
[...]
مرا با عاشقی خوش بود هموار
کنون خوشتر، که در خور یافتم یار
کنون خوشتر، که ناگاهان برآورد
مه دو هفته من سر ز کهسار
کنون خوشتر، که با او بوده ام دی
[...]
نبینی بر درخت این جهان بار
مگر هشیار مرد، ای مرد هشیار
درخت این جهان را سوی دانا
خردمند است بار و بیخرد خار
نهان اندر بدان نیکان چنانند
[...]
خدای پاک و بی همتا و بی یار
هم از اندیشه دور و هم ز دیدار
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.