گنجور

 
خاقانی

رشیدکا ز تهی مغزی و سبک خردی

پری به پوست همی دان که بس گران جانی

گه شناس قبول از دبور بی‌خبری

گه تمیز قبل از دبر نمی‌دانی

سخنت را نه عبارت لطیف و نه معنی

عروس زشت و حلی دون و لاف لامانی

زنی به سخره برآمد به بام گلخن و گفت

که دور چشم بد از کاخ من به ویرانی

سخنت بلخی و معنیش گیر خوارزمی

ز بلخی آخر تفسیر این سخن دانی

گرفتمت که هزاران متاع ازین سان هست

کدام حیله کنی تا فروخت بتوانی

حدیث بوزنه خواندی و رشم گرد ناو

چو طیره گشت کفایت ده خراسانی

چه گفت بوزنه را گفت: کون دریده زنا

برای رشم فروشیت کو زبان دانی

زبان بران زمانه به گشتن‌اند، مگوی

که در زمانه منم هم‌زبان خاقانی

سقاطه‌های تو آن است و شعر من این است

به تو چه مانم؟ ویحک به من چه می‌مانی

قیاس خویش به من کردن احمقی باشد

که ابن اربدی امروز تو نه حسانی

دلیل حمق تو طعن تو در سنائی بس

که احمقی است سر کرده‌های شیطانی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رودکی

مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب

چه آب جویم از جوی خشک یونانی؟

برای پرورش جسم جان چه رنجه کنم؟

که: حیف باشد روح القدس به سگبانی

به حسن صوت چو بلبل مقید نظمم

[...]

قطران تبریزی

مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب

چه آب جویم از جوی خشک یونانی

برای پرورش جسم و جان چه رنجه کنم

که حیف باشد روح القدس بسگبانی

بحسن صوت چو بلبل مقید نظمم

[...]

امیر معزی

مخوان فسانهٔ افراسیابِ تورانی

مگوی قصهٔ اسفندیارِ ایرانی

سخن ز خسرو و سلطانِ هفت کشور گوی

که خَتْم گشت بدو خسروی و سلطانی

معزِّ دینِ خدای و خدایگانِ جهان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
وطواط

در آمد از غم تو ، ای بخوبی ارزانی

بکار من چو سر زلف تو پریشانی

کنم بطبع فدای تو دیده و دل و جان

که تو عزیزتر از دیده و دل و جانی

بنفشه زلفی و گل خدی و چه می گویم؟

[...]

قوامی رازی

به هرزه بر سر دنیا مشو به نادانی

که چون توئی بچنین کار نیست ارزانی

چو عمر ضایع کردی بر آن پشیمان باش

اگرچه سود ندارد کنون پشیمانی

غم جهانی بر جان خویشتن چه نهی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه