گنجور

 
خاقانی

افاق زیر خاتم خوارزم شاهی است

مانا ز بخت یافت نگین پیمبری

پیش سپید مهرهٔ قدرش زبون‌تر است

از بانگ پشه دبدبهٔ کوس سنجری

از بهر آنکه نامهٔ درگاه او برد

عنقا کمر ببست برای کبوتری

چرخ کبود را ز حسام بنفش او

تهدید می‌رسد که رها کن ستمگری

از دهر زاد و دهر فضولی نمای را

خون ریختی گرش نبدی حق مادری

تیغش ز چار شهر خراسان خراج خواست

از چار شهر چه که ز نه چرخ چنبری

شمشیر گوشت خوارهٔ او را مزوری است

آن‌کس که خورد رست ز دست مزوری

گر خصم او بجهد طلسمی بساخته است

آن‌قدر هم ز قدرت او خواست یاوری

گوساله گرچه بهر خلاف خدای بود

نطق از خدای یافت نه از سحر سامری

گردون مگر مصحف نامش شنوده بود

کابشر نوشت نامش بر تاج مشتری

روح القدس به خدمت او می‌خورد قسم

کامروز در زمانه تو اسلام پروری

سوگند خورد عاقلهٔ جان به فضل و عدل

کز روی عدل گستری و فضل پروری

خوارزم شه هزار چو محمود زاولی است

خاقانی از طریق سخن صد چو عنصری

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عنصری

ایا شکسته سر زلف ترک کاشغری

شکنج تو علم پرنیان شوشتری

بزیر دامنت اندر بنفشه بینم و تو

بنفشه را سپری یا بنفشه را سپری

چنان مسیر اگر پیش او سپر شده ای

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
ناصرخسرو

ایا همیشه به نوروز سوی هر شجری

تو ناپدید و پدید از تو بر شجر اثری

توی که جز تو نپنداشت با بصارت خویش

عفیفه مریم مر پور خویش را پدری

به تو نداد کسی مال و متهم تو بوی

[...]

ازرقی هروی

پریرخی که ز شرمش نهان شدست پری

پری مثال نهان گشت و شد ز مهر بری

عیان بدیده گر او را نبینی آن نه عجب

که گر پریست چنین آمدست رسم پری

گر آبگینه پری را ببیندی بدرست

[...]

قطران تبریزی

بخد و قد تو ای شهره ترک کاشغری

خجل شدند گل سرخ سرو غاتفری

ستاره بارم هر شب ز دیده تا بسحر

چو یادم آید از آن سی ستاره سحری

بدخل شوشتر ارزد سه بوسه از لب تو

[...]

امیر معزی

اگر به داد بود نام شاه دادگری

وگر به تاج بود فخر شاه تاجوری

چو روز بزم بود آفتابِ با قدحی

چو روز رزم شود آسمان با کمری

فلک نیی و به قدر بلند چون فلکی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه