ای چرخ لاجوردی بس بوالعجب نمائی
کآیینهٔ خسان را زنگارها زدائی
هر ساعتم به نوعی درد کهن فزائی
چون من ز دست رفتم انگشت بر که خائی؟
بر سختهٔ تمام تا چند بر گرائی
دانستهٔ عیارم تا چندم آزمائی؟
پیروزهوار یک دم بر یک صفت نپائی
تا چند خس پذیری؟ آخر نه کهربائی
خردم بسودی آخر در دور آسیائی
بیخردگی رها کن خردم چو جو چه سائی
چون صوفیان صورت در نیلگون وطائی
لیک از صفت چو ایشان دور از صف صفائی
الحق کثیف رایی گرچه لطیف جایی
یکتا بر آن کسی کز طفلی بود دوتائی
آن کز دهانهٔ گاز خورد آب ناسزایی
بر زر بخت آن کس بخشی تو کیمیائی
از آفتاب دولت آن راست روشنایی
کو رخنه کرد روزن پشت از فراخ نایی
خاقانیا نمانده است آب هنر نمائی
ای سوخته توانی کاین خام کم درائی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف حالات روحی و درونی خود میپردازد و با طعنه و تشبیه به "چرخ لاجوردی"، به زمان و دنیا اشاره میکند که بر دردها و مشکلات او میافزاید. او از بیخبری و عدم کمال خود صحبت میکند و از چالشهای زندگی میگوید، در حالی که خود را در تقابل با دیگران قرار میدهد. سخنانی دربارهی راز و کنه هستی، و کریم بودن خداوند در تقسیم نعمتها نیز در این متن مشهود است. در نهایت، شاعر از بیمعنایی و پوچی برخی از رفتارهای انسانی انتقاد میکند و به جستجوی معنا و حقیقت در زندگی پرداخته است.
هوش مصنوعی: ای آسمان آبی، چه شگفتانگیز هستی! تو زنگارها و آلودگیهای دنیای مردم را از بین میبری و به آنها نمایی تازه میبخشی.
هوش مصنوعی: هر لحظه از زندگیام با یک نوع درد قدیمی پر شده است. حالا که من به نوعی از دست رفتهام، از چه کسی باید کمک بخواهم؟
هوش مصنوعی: مدت زیادی در حال امتحان کردن و آزمایش من هستی، تا کی باید تحمل کنم و انتظار داشته باشم که تو تواناییهایم را بشناسی؟
هوش مصنوعی: همچون پیروزها، هرگز بر یک ویژگی ثابت نمان، تا چه زمانی باید با ناراحتی زندگی کنی؟ آخر تو نه یک ذره کهربا هستی که راضی به عدم تغییر باشی.
هوش مصنوعی: پس از مدتها تلاش و دردسر در زندگی، سرانجام به این نتیجه رسیدم که باید از نادانی و ناپختگی دوری کنم. مانند جویباری که از سویی به سویی میگذرند، میخواهم بر دانش و خرد خود تکیه کنم و از سرگردانی رها شوم.
هوش مصنوعی: صوفیان مانند پرندگانی هستند که در کاخهای رنگارنگ زندگی میکنند، اما از نظر ویژگیها و روحانیّت، از صفا و پاکی دورند.
هوش مصنوعی: درست است که نظراتش ناپسند و زشت به نظر میرسد، اما در جاهایی ظریف و زیبا است. این شخص که از کودکی در دو حالت متفاوت بوده، بر آنها تسلط دارد.
هوش مصنوعی: آن کسی که از قسمت بدش در زندگیاش ناامید شده و در سختی به سر میبرد، تو میتوانی با مهارت و تواناییات به او کمک کنی و او را به جایی برسانی که بهبود یابد و به خوشبختی برسد.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویری از روشنایی و خوشی ناشی از وضعیت خوب و موفقیت اشاره دارد. آفتاب دولت نماد روشنی و قدرت است که به زندگی افراد نور میبخشد. این تصویر نشاندهنده این است که شرایط مناسب و تلاشهای مثبت میتواند فضایی برای دستاوردهای بزرگ ایجاد کند و به انسانها امید و انگیزه ببخشد.
هوش مصنوعی: ای خاقانی، دیگر از آب هنر نمایشی نمانده است. ای کسی که سوزانده شدهای، این خامی که در توست کم است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای صورت بهشتی در صدره بهایی
هرگزمباد روزی از تو مرا جدایی
تو سر و جویباری تو لاله بهاری
تو یار غمگساری تو حور دلربایی
شیرینتر از امیدی واندر دلم امیدی
[...]
آسایشت نبینم ای چرخ آسیائی
خود سوده مینگردی ما را همی بسائی
ما را همی فریبد گشت دمادم تو
من در تو چون بپایم گر تو همی نپائی؟
بس بیوفا و مهری کز دوستان یکدل
[...]
جانا نگویی آخر ما را که تو کجایی
کز تو ببرد آتش عشق تو آب مایی
ما را ز عشق کردی چو آسیای گردان
خود همچو دانه گشتی در ناو آسیایی
گه در زمین دلها پنهان شوی چو پروین
[...]
خه مرحبا و اهلا آخر تو خود کجایی
احوال ما نپرسی نزدیک ما نیایی
ما خود نمیشویمت در روی اگرنه آخر
سهلست اینکه گهگه رویی بما نمایی
بیخرده راست خواهی گرچه خوشت نیاید
[...]
جان از تنم برآید چون از درم درآئی
لب را به جای جانی بنشان به کدخدائی
جان خود چه زهره دارد ای نور آشنایی
کز خود برون نیاید آنجا که تو درآئی
جانی که یافت از خم زلفین تو رهائی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.