طبعِ تو دمساز نیست عاشقِ دلسوز را
خویِ تو یاریگر است یارِ بدآموز را
دستخوشِ تو منام دستِ جفا برگشای
بر دلِ من برگُمار تیرِ جگردوز را
از پیِ آن را که شب پردهٔ رازِ من است
خواهم کز دودِ دل پرده کنم روز را
لیک ز بیمِ رقیب وز پیِ نفیِ گمان
راهِ برون بستهام آهِ درونسوز را
دل چه شناسد که چیست قیمتِ سودایِ تو؟
قدر چه داند صدف دُرِّ شبافروز را
گر اثرِ رویِ تو سویِ گلستان رسد
بادِ صبا رد کند تحفهٔ نوروز را
تا دلِ خاقانی است از تو همی نگذرد
بو که درآرد به مهر آن دلِ کینتوز را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلباختگی است. شاعر احساس میکند که طبع او نمیتواند با عشقی که برای فردی خاص دارد، سازگار شود. او نسبت به یاری بدآموز هشدار میدهد و از درد و رنجی که عشق به او داده، شکایت میکند. شاعر به دنبال روزی است که بتواند راز دل خود را بگوید، اما از خطر رقیب و گمان مردم میهراسد. او به توصیف ارزش عشقش میپردازد و میگوید که دل نمیتواند ارزش احساساتش را درک کند. در انتها، شاعر به وفاداریاش به معشوق اشاره میکند و میگوید که عشقش از او دور نخواهد شد.
هوش مصنوعی: طبع و مزاج تو به خوبی با یک عاشق واقعی سازگار نیست، اما ویژگیهای تو میتواند به فردی که به دیگران آسیب میزند، کمک کند و او را همراهی کند.
هوش مصنوعی: من به این شدت تحت تأثیر تو هستم که به شدت آسیبپذیر شدم. بر دل بیتاب من دست بگشا و تیر زهرآلودی را که میتواند به عمق جانم نفوذ کند، رها کن.
هوش مصنوعی: من به دنبال کسی هستم که شب، رازهای درونم را میداند و میخواهم با دود دل، روز را از پرده برمیدارم.
هوش مصنوعی: اما به خاطر ترس از رقیب و برای اینکه گمانها را از بین ببرم، راهی برای خروج از درون خود ندارم و فقط آهی در دل میسوزم.
هوش مصنوعی: دل هیچ نمیداند که ارزش عشق و آرزوی تو چیست. مانند این است که صدف هیچ نمیداند که تکه مروارید درخشانش چقدر ارزش دارد.
هوش مصنوعی: اگر زیبایی چهرهات به گلستان برسد، نسیم صبحگاه آن هدیهٔ نوروز را نیز به عقب میراند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل خاقانی از تو راضی است، بعید است که بخواهد کینهای به دل بگیرد، چرا که محبت تو میتواند دلِ کینهتوز را نرم کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای به بدی کرده باز چشم بدآموز را
بین به کمین گاه چرخ ناوک دلدوز را
هر چه رسد سر بنه زانکه مسیر نشد
نیکوی آموختن چرخ بدآموز را
سوخته غم مدار دل به چنین غم، از آنک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.