خوش خوش خرامان میروی، ای شاه خوبان تا کجا
شمعی و پنهان میروی پروانه جویان تا کجا؟
ز انصاف خو واکردهای، ظلم آشکارا کردهای
خونریز دلها کردهای، خون کرده پنهان تا کجا؟
غبغب چو طوق آویخته فرمان ز مشک انگیخته
صد شحنه را خون ریخته با طوق و فرمان تا کجا؟
بر دل چو آتش میروی تیز آمدی کش میروی
درجوی جان خوش میروی ای آب حیوان تا کجا؟
طرف کله کژ بر زده گوی گریبان گم شده
بند قبا بازآمده گیسو به دامان تا کجا؟
دزدان شبرو در طلب، از شمع ترسند ای عجب
تو شمع پیکر نیمشب دل دزدی اینسان تا کجا؟
هر لحظه ناوردی زنی، جولان کنی مردافکنی
نه در دل تنگ منی ای تنگ میدان تا کجا؟
گر ره دهم فریاد را، از دم بسوزم باد را
حدی است هر بیداد را این حد هجران تا کجا؟
خاقانی اینک مرد تو مرغ بلاپرورد تو
ای گوشهٔ دل خورد تو، ناخوانده مهمان تا کجا؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییها و ویژگیهای یک محبوب میپردازد که با ظرافت و بزرگی خود، دلها را میرباید. شاعر از رفتار ظالمانه و بیرحمانهای سخن میگوید که در کنار زیباییها وجود دارد و بر این واقعیت تأکید میکند که هر حدی در ظلم وجود دارد. او به نوعی از محبوب شکایت میکند که با وجود جاذبه و سحرش، درد و رنجی را برای عاشقان به ارمغان آورده است. در نهایت، شاعر حس ناامیدی و تنهایی خود را بیان میکند و به تجلی عشق و بیعدالتی در روابط اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای زیبای عزیزم، تو با چه ناز و لبی میروی و میخرامی! اما نمیدانم تا کجا میروی. تو همچون شمعی میدرخشی و در خفا و پنهانی حرکت میکنی، در حالی که پروانهها به دنبالت هستند؛ اما ای کاش میدانستم این جستجو تا چه حد ادامه دارد.
هوش مصنوعی: تو از انصاف دور شدهای و ظلمهای واضحی را مرتکب شدهای. دلهای مردم را به درد آوردهای و خون آنها را در خفا ریختهای. این وضعیت تا کجا ادامه خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: شخصی که غبغبش مانند طوقی آویزان است، با عطر مشک فرمانی صادر کرده و باعث شده که خون بسیاری از شحنهها ریخته شود. حالا این فرمان و طوق تا کجا تأثیر دارد؟
هوش مصنوعی: وقتی که بر دل مثل آتش میسوزی، با سرعت و تیزی میآیی و وقتی به جوی جان میروی، به زندگی و شادابی میروی. ای آب حیات، تا کجا میروی؟
هوش مصنوعی: شخصی با موهای نامرتب و ظاهری آشفته به سمت کسانی که در جمع هستند میآید. او در حالی که لباسش به هم ریخته و دکمههایش باز است، به نظر میرسد در جستجوی چیزی بوده و حالا به جمع بازگشته است. این وضعیت او نشاندهنده بینظمی و سردرگمیاش است.
هوش مصنوعی: دزدهای شبرو در جستجوی طعمه، از نور شمع میترسند. جالب است که تو خودت شمع شب نیمهبهنیمهای و دل دزد را اینچنین به سمت خود جذب کردهای. تا چه اندازه میتوانی بر این دل دزد تأثیر بگذاری؟
هوش مصنوعی: هرگاه به زندگی من وارد میشوی، بیمحابا و آزادانه در اینجا جولان میدهی و احساساتی را بر میانگیزی که باعث میشود قلبم سنگین شود. ای کسی که در این میدان محدود حضور داری، تا کجا میخواهی این وضعیت ادامه پیدا کند؟
هوش مصنوعی: اگر به صدای فریاد خود اجازه دهم، به خاطر آن میسوزم مثل بادی که در دم وجود دارد. برای هر ظلم و ستمی حد و مقیاسی وجود دارد، اما این دوری و فراق چه اندازه ادامه خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: خاقانی اکنون پدر تو، که تحت تاثیر سختیها و مشکلات زندگی قرار گرفته است، در این گوشه از دل تو ساکن شده است. او همچنان در انتظار است که مهمانی بیخبر از راه برسد، اما نمیداند تا کجا باید در انتظار بماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.