لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
افسر کرمانی

کسی کز عشق خوبان هیچ نبود صبر و آرامش

بباید ترک سر کردن که ناکامی بود کامش

اگر عاقل بود عاشق نخواهد شد در این وادی،

ز خود بگذشتن و جان دادن است آغاز و انجامش

درآن وادی که عشق خوبرویان آتش افروزد

بود با شعله یکسان جسم و جان پخته و خامش

نمی دانم چرا شد تیره چون شب روزگار من

زخورشیدی که شمع ماه آمد مشعل بامش

شبی خورشید ما طالع شود، گر تیره بختی را

پدید آید همان دم بامداد عید در شامش

خوش آن بی خانمان رندی که در کیش نکونامان

نه جا در مجلس خاص و نه پا در شارع عامش

که می گویی که عاشق را نباشد کفر و اسلامی،

همان زلف و رخ دلدار باشد کفر و اسلامش

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
خاقانی

ابو اسحق ابراهیم کاندر جنب انعامش

به یک ذره نمی‌سنجد سپهر و هفت اجرامش

بدان ژنده که او دارد طراز خلعت است آری

که نفس زندهٔ پخته است زیر ژندهٔ خامش

به طفلی بت شکست از عقل در بتخانهٔ شهوت

[...]

بابافغانی

چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اندامش

که هوشم می رود هر جا که آید بر زبان نامش

زد آتش در دلم یا رب چه گرمی مزاجست این

که نبود در قبا چون برگ گل یک لحظه آرامش

خرابم افگند آن مست حسن از شیوه یی هر دم

[...]

صائب تبریزی

چسان در بر کشم گستاخ چون پیراهن اندامش؟

که رنگ ازبوسه خورشید می بازد لب بامش

چه آگاهی ز حال ما خمار آلودگان دارد؟

می آشامی که خالی برنمی گردد زلب جامش

نهالی راکز او امید من چشم ثمر دارد

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
بیدل دهلوی

چو دریابد کسی رنگ ادای چشم خود کامش

نهانتر از رگ خواب است موج باده در جامش

رساییها به فکر طرهٔ او خاک می‌بوسد

مپرس از شانهٔ‌ کوتاه دست آغاز و انجامش

خیال او مقیم چشم حیران است‌، می‌ترسم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از بیدل دهلوی
مشتاق اصفهانی

گرفتم ز آشیان پرواز از شوق لب بامش

تو پنداری فریب دانه‌ام آورده در دامش

محالست اینکه ناکامی برآید ز آسمان کامش

که از مینای خالی پر نگردد هیچکس جامش

مگیر آسان طریق عشق را کاین ره بود راهی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه