کمالالدین اسماعیل
»
قطعات
»
شمارهٔ ۲۶۱ - این قطعه در مدح صدر جمال الدّین گوید و او را وسیلت بخدمت شمس الدّین خوارزمی کند
مجلس محترم جما الدّین
ای هنر او شمایل تو بیان
چون تویی پایمرد اهل هنر
کار کی کن مرا اگر بنوان
راوی شعر من تو بو دستی
هم تو اکنون جواب آن بستان
شعر را نیست پیش کس حرمت
پس از این ما و آیت قرآن
بطریق نیابت خادم
نه ز روی اشارت و فرمان
بامدادی که کرده باشی غسل
پاک و پاکیزه گشته از عصیان
بر مخدوم شمس الدین در رو
خدمت من بحضرتش برسان
عذر تقصیر من بخواه ، آنگاه
گر بود هیچگونه فرصت آن
دست برهم نه و یکی آیت
ز اوّل هل اتیک بروی خوان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مجلس محترم جما الدین اشاره دارد و از او به عنوان هنرمندی بزرگ یاد میکند. شاعر در آن از او میخواهد که در کارش او را یاری کند و به نوعی ارزش هنر را بیان میکند. همچنین از او خواسته میشود که پیامش را به شمس الدین برساند و عذرخواهی خود را از بابت هرگونه قصوری بیان کند. در نهایت، به خواندن آیاتی از قرآن اشاره شده است.
هوش مصنوعی: مجلس محترم جامعهالدین، ای هنرت چون تصویری از تو سخن میگوید.
هوش مصنوعی: چون تو هنرمند و بااستقامت هستی، هیچ کس نمیتواند به من آسیب بزند، اگر تو برای من کاری انجام دهی.
هوش مصنوعی: شاعر به این نکته اشاره میکند که تو میتوانی به من کمک کنی و جواب من را بدهی، همانطور که در گذشته نیز این کار را کردهای.
هوش مصنوعی: شعر دیگر در نظر هیچ کسی ارزش و احترام ندارد، پس از این ما و نشانههای قرآن.
هوش مصنوعی: خدمتگزار بهعنوان نماینده عمل میکند و نه بهدلیل دستور یا اشاره.
هوش مصنوعی: صبحی که با غسل و پاکی آغاز کردهای و از گناه و نافرمانی پاک شدهای، دل و جانت دوباره تازه و نیکو میشود.
هوش مصنوعی: لطفاً پیام من را به مخدوم شمس الدین برسانید و در آنجا حضور پیدا کنید.
هوش مصنوعی: لطفاً از من عذرخواهی کنید، اگر فرصتی پیش بیاید.
هوش مصنوعی: دستت را به هم بزن و نشانهای از اولی را برای او بیاور.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یاد کن: زیرت اندرون تن شوی
تو برو خوار خوابنیده، ستان
جعد مویانت جعد کنده همی
ببریده برون تو پستان
پیر فرتوت گشته بودم سخت
[...]
آمد ای شاه دوش ناگاهان
فیلسوفی به نزد من مهمان
پاک چون رای تو زدوده سخن
تیز چون تیغ تو گشاده زبان
گفت با من ز هر دری و شنید
[...]
جاودان شاد باد شاه جهان
دولت او قوی و بخت جوان
تندرستیش باد و روزبهی
کامکاری و قدرت و امکان
همچو دلها بدو فروخته باد
[...]
امهات و نبات با حیوان
بیخ و شاخند و بارشان انسان
بار مانند تخم خویش بود
سر بیابی چو یافتی پایان
چون سخنگوی بود آخر کار
[...]
ای ببالا بلای آزادان
آرزوی دلی و رنج روان
تنم از عشق تو نوان و نزار
دلم از رنج تو نژند و نوان
آرزوی جوان و پیری تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.