نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
در راه غمت کنم هزینه
گر یک دل و گر هزار دارم
این خسته تنی چو موی باریک
از زلف تو یادگار دارم
من کانده تو کشیده باشم
اندوه زمانه خوار دارم
در آب دو دیده غرقه گشتم
و امید لب و کنار دارم
دل بردی و رفتی و همین بود
من با تو بسی شمار دارم
دشنام همیدهی مرا باش
من با دو لب تو کار دارم
گر دریابم شبی ز بوسش
حقّا که دومه فگار دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از بیتابی و دوری از معشوق سخن میگوید. او احساس میکند که نه به یار خود دسترسی دارد و نه میتواند به انتظارش ادامه دهد. هرگونه ناملایمتی در زندگی را به یاد معشوق مرتبط میداند و حاضر است برای غم او تاوان بدهد. او به یادگاریهایی از معشوق اشاره میکند و از حال ناخوش خود در نبود او صحبت میکند. با اینکه دلشکسته است و دشنامهایی از معشوق میشنود، اما هنوز به او علاقه دارد و امیدی به وصال دارد. در پایان، آرزوی یک شب همراهی با معشوق را میکند.
هوش مصنوعی: من نه امکان دیدن محبوبم را دارم و نه قدرت تحمل دوری او را.
هوش مصنوعی: هر چه از طرف تو به من برسد، از تغییرات و چرخشهای زندگی میپذیرم.
هوش مصنوعی: برای غم تو، هر چه هزینه باشد، حتی اگر یک دل باشد یا هزار دل، انجام میدهم.
هوش مصنوعی: من از تو نشانهای دارم که مانند موی نازک و شکنندهای است، به یاد تو همیشه در دل دارم.
هوش مصنوعی: من هرگز نمیگذارم اندوه زمانه مرا ذلیل کند.
هوش مصنوعی: در دریا چشمانم غرق شده است و هنوز به لب و کنارهاش امید دارم.
هوش مصنوعی: دل من را با خود بردی و رفتی، و همین موضوع باعث شده که به تو بسیار فکر کنم و به یاد تو باشم.
هوش مصنوعی: تو هر چه میخواهی به من توهین کن، اما من به خاطر عشق و محبت، به لبان تو اهمیت میدهم.
هوش مصنوعی: اگر شبی بتوانم او را ببوسم، واقعاً احساس شادی و خوشحالی وصفناپذیری خواهم داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بنگر که چه روزگار دارم
کان چهره چون نگار دارم
در دل غم و غم سگال سوزم
در بر می و می گسار دارم
نشگفت که باغ وار خندم
[...]
من با تو هزار کار دارم
جانی ز تو بی قرار دارم
شبهای وصال میشمردم
تا حاصل روزگار دارم
گفتی که فراق نیز بشمر
[...]
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
در دل غم تو کنم خزینه
[...]
نه دست رسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
در دل غم تو کنم خزینه
[...]
امشب سر وصل یار دارم
کز هجر دلی فگار دارم
سرمست دو چشم آن نگارین
وز باده ی او خمار دارم
وز خون دو دیده در غم او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.