ای گفته جان جانها، روزی هزاربارت
کز چشم زخم بادا، ایزد نگاهدارت
بر بوی آنکه یابد، تشریف دست بوست
ای بس که چشم گردون، کردست انتظارت
آفاق ملک روشن، از رای دل فروزت
پهلوی حرص فربه، از خامۀ نزارت
در بوستان شاهی، آن غنچۀ لطیفی
کز یکدگر به آمد، پنهان و آشکارت
هرجا که برگذشتی، تا سالیان برآید
بوی سعادت آید، از خاک رهگذارت
ای خسروی که گردون، بر خود فریضه داند
کام دلی نهادن، هرروز در کنارت
تعجیل چرخ گردان، از عزم تیزتازت
آرام خاک ساکن، از حزم استوارت
حالی میان به بندد، چون نیزه در رکابت
هرگه که دید نصرت، در صفّ کارزارت
سبزست فرق دولت، از تیغ لعل فامت
زهرست عیش دشمن، از رمح همچو مارت
پشت و پناه ملکی، زیرا که هست دایم
هم بخت همنشینت، هم عقل پیش کارت
مبدأ دولتست این، خود باش تا که پیچد
اندر دماغ گردون آشوب کار و بارت
دست دبیر گردون، تا انقراض عالم
تاریخ ملک گیرد، از روز روزگارت
برخاست باد نصرت، از آتش سنانت
بنشست گرد فتنه، از تیغ آبدارت
معمار دین و دولت، عدل ستم نوردت
مسمار ملک و ملّت، تیغ گهرنگارت
هم طبع مانده حیران، از عقل کارسازت
هم عقل گشته عاشق، بر طبع سازگارت
همچون نیام تیغت، دارد اجل ز هیبت
پهلو تهی همیشه، از تیغ جان شکارت
ناچیز گشته گردون، با همّت بلندت
تشویر خورده دریا، از بذل بی شمارت
دیدم فکنده خود را، در صف بندگانت
صد تیغ برکشیده، خورشید روزبارت
اوراق چرخ جزوی، از دفتر کمالت
آب حیات رمزی، از لفظ در نثارت
بنواختی رهی را، از گونه گونه تشریف
آری جز این نزیبد، از جود حق گزارت
شکر ایادی تو، در شعر راس ناید
هم در دعا فزایم، در پیش کردگارت
تو برخور از جوانی، تا خون خورد هرآنکو
از جان و دل نباشد، چون بنده دوستدارت
در دامن ثنایت، زد بنده دست خدمت
تا چون صواب بیند، رای بزرگوارت
در سایۀ کرم گیر، این شخص مدح خوان را
هرچند هست بر در، چون بنده صدهزارت
پیش از اساس گیتی، بودست خاندانت
تا دامن قیامت، پیوسته باد کارت
تا هست چار ارکان، یک دم زدن مبادا
آن هر چهار چیزت خالی ازین چهارت
طبع از نشاط عشرت، دست از شراب گلگون
ش: از سماع مطرب، چشم از جمال یارت
هرجا روی و آیی، همراه تو سعادت
هرجا مقام سازی، اقبال یار غارت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به ستایش یک شخصیت برجسته و بزرگ، احتمالا یک پادشاه یا فرمانروای عالیرتبه، پرداخته و ویژگیهای او را تحسین میکند. شاعر از نعمتها و کامیابیهایی که به واسطهی او به وجود آمده، سخن میگوید و بر موفقیتها و دستاوردهای او تأکید میکند. او به زیبایی و ارزش وجودی این شخصیت اشاره میکند و بیان میکند که چرخ گردون و سرنوشت همواره به سود او در حال چرخش است.
شاعر همچنین به دستاوردهای این شخصیت در حوزههای دین و دولت میپردازد و او را معمار عدل و همراه با عقل و تدبیر معرفی میکند. ذکر میکند که این شخصیت به دیگران نیز نیکی و محبت میکند و با دست یاری به بندگان خود کمک میکند. به عبارتی دیگر، متن پیامی از امید، شکرگزاری و ستایش را منتقل میکند و نشان میدهد که این شخصیت چقدر بر زندگی مردم و محیط اجتماعیاش تأثیرگذار است.
هوش مصنوعی: ای جان من، تو که بهانه زندگی من هستی، امیدوارم روزی هزار بار در امان بمانی از چشم حسودان و خداوند حافظ تو باشد.
هوش مصنوعی: کسی که خوشبختی را در مییابد، باید به خوشبویی تو احترام بگذارد. چشمان آسمان مدتهاست که در انتظار تو هستند.
هوش مصنوعی: جهان به خاطر افکار و اراده تو روشن و تابناک است، در حالی که حرص و طمع در کنار آن، میتواند باعث ضعف و نقصان شود.
هوش مصنوعی: در باغ سلطنتی، آن گل خوشبو و لطیفی که از دیگر گلها جدا شده، هم به صورت مخفی و هم به صورت واضح وجود دارد.
هوش مصنوعی: هر جا که عبور کردهای، تا سالها بعد، بوی خوش سعادت از خاکی که زیر پای تو بوده به مشام خواهد رسید.
هوش مصنوعی: ای شاهی که آسمان، هر روز به خود ملحق میکند، در کنار تو هر روز دل را بگذارم و از نعمت حضور تو بهرهمند شوم.
هوش مصنوعی: سرعت چرخ زمان به خاطر اراده قوی توست، و سکون زمین به دلیل احتياط و استحکام تو است.
هوش مصنوعی: لحظهای که در میدان نبرد با دشواری مواجه شدی، مانند نیزهای که در حماسه تلاش میکند، هر بار که پیروزی را در صف مبارزات خود دیدی، به پا خیز و در برابر دشمن بایست.
هوش مصنوعی: رنگ سبز، نشانهی خوشبختی و دولت است، در حالی که خون قرمز میتواند نشاندهندهی زهر و خطر باشد. لذت دشمنان شبیه به گزیدن مار است که همیشه میتواند خطرناک و دردناک باشد.
هوش مصنوعی: شما در زندگی خود پشتیبان و حمایتی دارید، زیرا که همیشه بخت خوبی در کنار شماست و همچنین خرد و عقل شما در جلو راهتان قرار دارد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که منبع قدرت و سلطنت در درون خود انسان نهفته است. به خودت تکیه کن تا در شرایط دشوار و پرچالشی که در اطراف وجود دارد، به درستی عمل کنی و از کارهای خود را به درستی انجام دهی.
هوش مصنوعی: دست نویسنده آسمانی، تا زمانی که دنیا به پایان برسد، سرنوشت و تاریخ زندگی تو را رقم خواهد زد.
هوش مصنوعی: باد نصرت به راستی برخاست و به کمک تو آمد، در حالی که گرد و غبار فتنه و آشوب با تیغ تیز تو متوقف شد.
هوش مصنوعی: سازندهی دین و حکومت، عدالت تو ظلم را در هم میشکند. شمشیر گوهری تو، پادشاهی و ملت را حفظ میکند.
هوش مصنوعی: عقل و احساس هر دو در حیرت و شگفتی ماندهاند. عقل که باید کارها را سامان دهد، به عشق دچار شده و به خاطر تو که با طبع تو هماهنگ است، دچار دلبستگی شده است.
هوش مصنوعی: مانند نیام شمشیر تو، مرگ به خاطر ترس همیشه کناره میگیرد، از چاقوی جان تو که شکار میکند.
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر اراده و تلاش بلند تو کوچک و ناچیز شده است، و دریا با بخششهای بیشمار تو تحت تأثیر قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که کسی به صف بندگان تو آمده است و در دست خود صد شمشیر درخشنده دارد. او مانند خورشید در روز ظهورش میتابد.
هوش مصنوعی: صفحات چرخ زندگی، بخشی از دفتر کمال تو هستند. جوهر حیات در یک رمز، از کلامی در توزیع احساسات میآید.
هوش مصنوعی: تو به راهی رسیدی که با احترام و محبت به تو استقبال میشود. جز این، چیزی به عظمت آن نمیرسد و این نتیجه بخشش و لطف خداوند است.
هوش مصنوعی: سپاسگزارم از نعمتهای تو، چرا که در شعر و دعا به تو میپردازم و در برابر خالق تو از تو میطلبم.
هوش مصنوعی: چنانچه به جوانی خود افتخار کنی، توجه کن که هر کسی که از روی عشق و علاقه نباشد، مانند بندهٔ دوستت به تو نزدیک نمیشود.
هوش مصنوعی: در آغوش محبت تو، من با کمال احترام و خضوع دست به خدمت گرستهام تا اینکه بزرگواری تو، آن را به درستی بررسی کند.
هوش مصنوعی: در زیر سایه لطف و محبت تو، هرچند این شخص مداح در درگاه تو باشد، اما مثل یک بنده، ارزشش به اندازه صد هزار نفر است.
هوش مصنوعی: پیش از اینکه جهان تشکیل شود، نیاکان تو وجود داشتهاند و تا روز قیامت نیز برکت و موفقیت تو ادامه خواهد داشت.
هوش مصنوعی: تا زمانی که چهار رکن وجود دارد، هرگز لحظهای غفلت نکن که ممکن است هر چهار چیزت از این چهار رکن خالی شود.
هوش مصنوعی: روح از خوشی و شادی زندگی، از نوشیدن شراب قرمز دست برمیدارد و از شنیدن نغمههای موسیقی، چشمانش را بر زیبایی محبوبش میبندد.
هوش مصنوعی: هرجا که بروی و فعالیت کنی، خوشبختی در کنارت خواهد بود و هر مکانی که برای خود بسازی، شانس و کامیابی به یاری تو خواهد آمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خه از کجات پرسم چونست روزگارت
ما را دو دیده باری خون شد در انتظارت
در آرزوی رویت دور از سعادت تو
پیچان و سوگوارم چون زلف تابدارت
ما را نگویی ای جان کاخر به چه عنایت
[...]
تا در میان اوباش تقسیم شد وزارت
کردند مملکت را سرمایه تجارت
طلاب گرسنه را خواندند از حماقت
در مسند شرافت از مرکز حقارت
شد آن خبیث اقطع قطاع رزق مردم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.