طاقتم طاقست یاران! یار می خواهد دلم
یار می خواهد دلم، بسیار می خواهد دلم
ساقیا گرد سرت پیمانه را سرشار کن
بیدماغم مستی سرشار می خواهد دلم
جام عیش اهل ظاهر سخت بی کیفیت است
جرعه ای از بادهٔ اسرار می خواهد دلم
بی نصیب از کاوکاو خار حسرت باد اگر
بی تو گل بر گشوهٔ دستار می خواهد دلم
ساقی امشب بر سر خود زن گل پیمانه را
ساغر لبریز استغفار می خواهد دلم
در خور عقلست جویا رنج اهل روزگار
راحتی چون صورت دیوار می خواهد دلم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به شدت yearning و نیاز به یار و محبت را بیان میکند. او از ساقی میخواهد که پیمانهای پر کند تا بتواند غم و اندوه خود را فراموش کند. شاعر اعتراف میکند که شادیهای ظاهری راضیاش نمیکنند و او به نوشیدنیای با عمق معانی بالا نیاز دارد. او همچنین میگوید که بدون معشوق خود، حتی زیبایی گلها نیز برایش بیمعناست و تنها غم و حسرت باقی مانده است. در نهایت، شاعر ابراز میکند که در جستوجوی آرامش و راحتی است، اما زندگی برایش پر از رنج و سختی است.
هوش مصنوعی: تعبیرم این است که دیگر نمیتوانم تحمل کنم، دوستان! دلم به یاری نیاز دارد، دلم بسیار به یاری نیاز دارد.
هوش مصنوعی: ای ساقی، دور تو را پر از شراب کن، زیرا دل بیخود و شیدای من تشنهی مستی فراوان است.
هوش مصنوعی: لذت و شادی کسانی که فقط به ظاهر زندگی نگاه میکنند بسیار بیارزش و کمعمق است. دل من به نوشیدن جرعهای از اسراری که در زندگی نهفته است، نیاز دارد.
هوش مصنوعی: اگر حضور تو نباشد، بر من حسرت و افسوس ببارد. دلم میخواهد که با تو، همانطور که گلها در بهار شکوفه میزنند، شادی و زیبایی را تجربه کنم.
هوش مصنوعی: امشب ای ساقی، برای خودت روی گل، پیمانه را پر کن. دلم به شدت نیاز به ساغر و آمرزش دارد.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که عقل انسان طلب میکند که در جستجوی رنج و سختیهای دیگران باشد، زیرا راحتی و آسایش واقعی مانند دیواری است که فقط ظاهری دارد و از درون خالی است. در واقع، شاعر به این نکته اشاره میکند که دلش تمایل دارد از رنجها و مشکلات زندگی آگاه شود و به عمق مسائل انسانی بپردازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عافیت زان غمزه خونخوار میخواهد دلم
آب رحم از تیغ بیزنهار میخواهد دلم
راه حرفی پیش لعل یار میخواهد دلم
خلوتی در پرده اسرار میخواهد دلم
قصه سودای من دور و دراز افتاده است
[...]
بر میان تاری ز زلف یار میخواهد دلم
سبحه را افکنده و زنّار میخواهد دلم
تا نشانی هست از غمخانه زندان دوست
کافرم گر جانب گلزار میخواهد دلم
تا نشینی در میان چون نقطه بر گرد سرت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.