بر میان تاری ز زلف یار میخواهد دلم
سبحه را افکنده و زنّار میخواهد دلم
تا نشانی هست از غمخانه زندان دوست
کافرم گر جانب گلزار میخواهد دلم
تا نشینی در میان چون نقطه بر گرد سرت
یک قدم رفتار چون پرگار میخواهد دلم
روشن آن مجلس که از حسن تو باشد تا به صبح
چون کواکب دیده بیدار میخواهد دلم
نه فلک را باده شوقت به چرخ آورده است
هم از این می باده سرشار میخواهد دلم
در فراقت جان من عمری است تاب آوردهایم
یک نفس در طاقت دیدار میخواهد دلم
آنقدر قصاب میدانم که از کون و مکان
عشق را میخواهد و بسیار میخواهد دلم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره longing و آرزوهای عاشقانه سخن میگوید. شاعر از دل خود میگوید که آرزوی زلف یار را دارد و میخواهد در میانه زیبایی او نشسته و از عشق او شاداب باشد. او اشاره میکند که دلش به یاد محبوبش در غم و زندان است و به دنبال نشانههایی از عشق میگردد. شاعر آرزو دارد که در مجموعی از زیباییهای یار، همیشه بماند و از نور محبت او بهرهمند شود. همچنین، به فراقت و دوری از یار اشاره دارد و میگوید که جانش را برای دیدار او میخواهد. در نهایت، او عشق را بسیار ارزشمند دانسته و نشان میدهد که دلش در پی عشق و زیبایی است.
هوش مصنوعی: دل من در پی تزیین و زیبایی است و در میان تارهای زلف عاشق، آرامش میطلبد. در این حال، از محبت و تعلق به یار، نیاز به ذکر و یاد خدا دارد و از غل و زنجیرهای دنیوی فاصله میگیرد.
هوش مصنوعی: در دل من نشانهای از غم و اندوهی وجود دارد که نشاندهنده زندگی در زندان عشق دوست است. حتی اگر دلم بخواهد به سمت باغ و گلزار برود، با این حال، من نسبت به این عشق بیاعتنا نیستم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در کنار تو نایستم، به مانند یک نقطه دور تو، قلب من میخواهد که مانند پرگار حرکت کند و تو را در مرکز خود داشته باشد.
هوش مصنوعی: مجلس نورانی و روشنی که به خاطر زیبایی تو باشد، تا صبح میدرخشد. دلم میخواهد چشمانم بیدار بمانند و به تماشای آن زیبایی ادامه دهند.
هوش مصنوعی: خالصانه میگوید که نه تنها جذبه عشق او را به آسمان نیافریده، بلکه دلم نیز از عشقش پر شده و به شراب محبت او نیاز دارد.
هوش مصنوعی: من از مدتها پیش به خاطر جداییات زندهام و تحمل کردهام، اما حالا دلم فقط یک نفس دیدارت را میخواهد.
هوش مصنوعی: میدانم که عشق از دل و جایگاه خاصی سرچشمه میگیرد و من هم به اندازهای که بتوانم، به آن عشق و احساس نیاز دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عافیت زان غمزه خونخوار میخواهد دلم
آب رحم از تیغ بیزنهار میخواهد دلم
راه حرفی پیش لعل یار میخواهد دلم
خلوتی در پرده اسرار میخواهد دلم
قصه سودای من دور و دراز افتاده است
[...]
طاقتم طاقست یاران! یار می خواهد دلم
یار می خواهد دلم، بسیار می خواهد دلم
ساقیا گرد سرت پیمانه را سرشار کن
بیدماغم مستی سرشار می خواهد دلم
جام عیش اهل ظاهر سخت بی کیفیت است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.