دل به عشق از بستگی وا می شود غمگین مباش
عاقبت این قطره دریا می شود غمگین مباش
نقد جان بیعانهٔ یک بوسه زان لعل لب است
شاد زی ایدل که سودا می شود غمگین مباش
در حصول مدعا بیتابیی در کار نیست
گر نشد امروز فردا می شود غمگین مباش
عیش خود را تلخ از زهراب نومیدی مکن
کام دل آخر مهیا می شود غمگین مباش
گر نشد کام دلت حاصل مشو در اضطراب
صبر در کار است جویا! می شود، غمگین مباش!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل ز تن چون دور شد وامی شود غمگین مباش
کور را فرزند بینا می شود غمگین مباش
گر ترا از کار کردن فرصت گفتار نیست
رفته رفته کار گویا می شود غمگین مباش
چون حباب این عقده کز کسب هوا در کار توست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.