گنجور

 
جویای تبریزی

چو یادم ابروی آن ماه عالمگیر می آید

نفس از سینه ام بر لب دم شمشیر می آید

سبکروحان کنند از بادهٔ کوچکدلی مستی

به بزمم از لب پیمانه بوی شیر می آید

به که گسترده زلف او بساط دلفریبی را

که از دلها صدای شیون زنجیر می آید

زفیض بیخودی منظور اهل دید خواهی شد

به گوشم این نوا از عالم تصویر می آید

به روی بوریای فقر با آلایش دنیا

منه پای هوس زین بیشه بوی شیر می آید

چرا منت کش اندیشهٔ بیجا کنی دل را

که از تدبیر آید آنچه از تقدیر می آید

دلم بشکفت زیربار کهسار غم از یادش

از این گلزار بوی گلشن کشمیر می آید

مزاج کودکان در پیری ام چون صبحدم باشد

هنوزم از دهان خشک بوی شیر می آید

چسان بی او به گلگشت چمن راضی شوم جویا

که بر رویم نسیم گل دم شمشیر می آید

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عرفی

نرنجم گر به بالینم مسیحا دیر می‌آید

که می‌داند بر بیمار از جان سیر می‌آید

هوس هم جوش عشق آمد، وه چه ظلم است این

که روباه مزور هم‌عنان شیر می‌آید

شهنشاهی به ملک دلبری در ترکتاز آمد

[...]

صائب تبریزی

درین صحرا که یارب از پی نخجیر می‌آید؟

که آهو بی‌محابا در پناه شیر می‌آید

دل بیدار می‌باید وصال زلف جانان را

ره خوابیده را طی کردن از شبگیر می‌آید

شده است از سوده الماس چون گنجینه گوهر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
سلیم تهرانی

به صحرا آن کمان‌ابرو پی نخجیر می‌آید

غزالان مژده! آن آهوی آهوگیر می‌آید

چو سوی صیدگاه آید، ز ذوق او غزالان را

صدای خندهٔ زخم از سر یک تیر می‌آید

درآ در حلقهٔ دیوانگان گر عافیت خواهی

[...]

فیاض لاهیجی

چنانم بزم عشرت بی‌لبش دلگیر می‌آید

که موج باده در چشمم دم شمشیر می‌آید

ندانم بر زبان حرف که دارد کلک تقریرم

ولی دانم که بوی خون ازین تقریر می‌آید

به جرم از طاعتم امّیدواری بیشتر باشد

[...]

واعظ قزوینی

ره مقصود طی کردن، نه از تقصیر می‌آید

رسیدن منزل دوری‌ست، از شبگیر می‌آید

چنان با شورش دیوانگی آمیختم خود را

که خونم در شهادت از رگ زنجیر می‌آید

مشو از وعده آن سروقامت ناامید ای دل

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه