گنجور

 
جویای تبریزی

ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پنداری

وجودم نالهٔ لبهای خاموش است پنداری

قدم با آنکه از پیری دو تا گردیده است، اما

ز شوقش چون کمال سرتاسر آغوش است پنداری

نشد پژمرده از دم سردی دی غنچهٔ طبعم

بهار تو جوانیهایش در جوش است پنداری

ز فیض باده هر مو بر تنم رنگین زبانی شد

به بیهوشی قسم سرمایهٔ هوش است پنداری

به شوق نکته ای کز غنچهٔ او سر زند جویا

سراپای دلم مانند گل، گوش است پنداری

کی ام من؟ عاشق غم دیدهٔ بسیار محزونی

نگه دیوانه ای، کاکل اسیری، زلف مفتونی

شکست قلب عاشق راست در طالع مگر امشب

لبت از پشتی خط می زند بر دل شبیخونی

شراب آن نگه در جام طاقت هر کراریزی

چو خم بی دست و پا گردد اگر باشد فلاطونی

نه تنها جاده می غلتد بخاک از طرز رفتارش

بود هر نقش پا دنبال سروش چشم پرخونی

کشد کهسار را جویا سر زنجیر افغانت

مگر در قرنها خیزد ز صحرا چون تو مجنونی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
منوچهری

بزن ای ترک آهو چشم آهو از سر تیری

که باغ و راغ و کوه و دشت پر ماهست و پرشعری

یکی چون خیمهٔ خاقان، دوم چون خرگه خاتون

سیم چون حجرهٔ قیصر، چهارم قبهٔ کسری

گل زرد و گل خیری و بید و باد شبگیری

[...]

قطران تبریزی

فکندی بر گل از عنبر هزاران حلقه و چنبر

بزیر هر یک از عمدا یکی جادوستان کردی

مشاهدهٔ ۲۰ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
میبدی

گر از میدان شهوانی سوی ایوان عقل آیی

چو کیوان در زمان خود را به هفتم آسمان بینی‌

مشاهدهٔ ۷ مورد هم آهنگ دیگر از میبدی
سعدالدین وراوینی

بمیر، ای دوست، پیش از مرگ، اگرمی زندگی خواهی

که ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه