ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پنداری
وجودم نالهٔ لبهای خاموش است پنداری
قدم با آنکه از پیری دو تا گردیده است، اما
ز شوقش چون کمال سرتاسر آغوش است پنداری
نشد پژمرده از دم سردی دی غنچهٔ طبعم
بهار تو جوانیهایش در جوش است پنداری
ز فیض باده هر مو بر تنم رنگین زبانی شد
به بیهوشی قسم سرمایهٔ هوش است پنداری
به شوق نکته ای کز غنچهٔ او سر زند جویا
سراپای دلم مانند گل، گوش است پنداری
کی ام من؟ عاشق غم دیدهٔ بسیار محزونی
نگه دیوانه ای، کاکل اسیری، زلف مفتونی
شکست قلب عاشق راست در طالع مگر امشب
لبت از پشتی خط می زند بر دل شبیخونی
شراب آن نگه در جام طاقت هر کراریزی
چو خم بی دست و پا گردد اگر باشد فلاطونی
نه تنها جاده می غلتد بخاک از طرز رفتارش
بود هر نقش پا دنبال سروش چشم پرخونی
کشد کهسار را جویا سر زنجیر افغانت
مگر در قرنها خیزد ز صحرا چون تو مجنونی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این سروده، احساسات عمیق خود را نسبت به دوری و هجرت بیان میکند. او با توصیف تنهایی و غمی که بر قلبش حاکم است، اشاره به عشق و شوقی میکند که هنوز زنده و جوان است. شاعر حس میکند که وجودش پر از ناله و خاموشی است، اما به محض یادآوری عشقش، نیرویی جوان از درونش برمیخیزد. او عشق را مانند بادهای میداند که او را به بیهوشی میکشاند و میگوید که عواطفش همچون گلداری گوش به زنگ آمدهاند. همچنین اذعان میکند که چشمهای عاشقش، درد و غم بسیاری را تحمل کرده و در نهایت، با زبانی شاعرانه از مهارت و زیبایی محبوبش سخن میگوید. در کل، شعری است پر از احساس و کنجکاوی درباره عشق و عواطف انسانی.
هوش مصنوعی: از دوری و جدایی، بدنم در خواب و خیال است و احساس میکنم که وجودم تنها صدای نالهای از لبان بیصداست.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه پاهایم به خاطر پیری دو تا شدهاند، اما همچنان از شوق و عشق به تو، انگار تمام وجودم را در آغوش گرفتهام.
هوش مصنوعی: غنچهٔ روح من از سرما و تاریکی نپوسیده است و به نظر میرسد که بهار جوانی تو هنوز در حال شکوفا شدن و شوق زندگی دارد.
هوش مصنوعی: از نعمت شراب، هر رشته موی من رنگ و لعابی پیدا کرده و به خاطر مستی، میتوانم ادعا کنم که این خود نشانهٔ هوش و فهم عمیق است.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق و شوقی که به نکتهای از دل او دارم، تمام وجودم مانند یک گل، تنها به شنیدن و گوش دادن مشغول است.
هوش مصنوعی: من کیستم؟ عاشق غمهای عمیق و چشمان غمگینی هستم که به دیوانگی میزند. موهای پریشان و زلفهای فریفته مرا مجذوب خود کردهاند.
هوش مصنوعی: دل عاشق در این شب به شدت دچار شکست و ناراحتی است، مگر اینکه لبهای تو امشب بر دل او تاثیر بگذارد و حال و هوای شب را دگرگون کند.
هوش مصنوعی: شراب آن نگه در جام طاقت هر کراریزی به این معناست که اگر جام شراب پر شود، حتی اگر کسی نتواند خود را کنترل کند، باز هم میتواند میزانی از حکمت و تعادل را حفظ کند. این اشاره به این دارد که در زمانهایی که تحت فشار یا در شرایط سخت قرار میگیریم، اگر مواجه با دلیل یا آموزهای عمیق باشیم، میتوانیم برخورد صحیحی داشته باشیم.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به این موضوع اشاره دارد که تنها مسیر یا جاده نیست که به خاک میغلطد، بلکه رفتار و طرز حرکت افراد نیز نقش مهمی در این فرآیند دارد. هر جای پای که بر خاک گذاشته میشود، به دنبال یک حس عمیق و تجربهای تلخ از دیدگاه و احساسات فردی است که با دلی پر از درد و اندوه، این مسیر را طی میکند.
هوش مصنوعی: کوهها را به صدا درآورند، تا صدای زنجیر تو به گوش برسد، اما شاید در قرنها پیش، کسی مانند تو از دشت به خاطر عشق، دیوانهوار بیدار شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بزن ای ترک آهو چشم آهو از سر تیری
که باغ و راغ و کوه و دشت پر ماهست و پرشعری
یکی چون خیمهٔ خاقان، دوم چون خرگه خاتون
سیم چون حجرهٔ قیصر، چهارم قبهٔ کسری
گل زرد و گل خیری و بید و باد شبگیری
[...]
فکندی بر گل از عنبر هزاران حلقه و چنبر
بزیر هر یک از عمدا یکی جادوستان کردی
گر از میدان شهوانی سوی ایوان عقل آیی
چو کیوان در زمان خود را به هفتم آسمان بینی
اگر شایسته کوی تو بودی پای من یکدم
سر گردون گردنده بزیر پای ما بودی
بمیر، ای دوست، پیش از مرگ، اگرمی زندگی خواهی
که ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.