ز هجران مرده ام جانا نپنداری که جان دارم
به مضراب غمت چون چنگ بی جان این فغان دارم
نه تن دان این که می بینی پی قوت سگان تو
کشیده در درون پوست مشتی استخوان دارم
ز تو نبود تهی یک لحظه بیرون و درون من
همیشه یاد تو در جان و نامت بر زبان دارم
مکن تهمت که راز عشق من با این و آن گفتی
که از خود نیز اگر دستم دهد آن را نهان دارم
یکی را نقد امروز و یکی را نسیه فردا
ز سودایت من مفلس نه این دارم نه آن دارم
بود کاندر پس ناموس مانی مهربان گردی
به هرکس گفته ام هرجا که یاری مهربان دارم
جهانی طعنه زن کان مه نخواهد یار جامی شد
اگر تو یار من باشی چه پروای جهان دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس عمیق عشق و اندوه شاعر نسبت به یار خود است. شاعر به شدت از جدایی رنج میبرد و خود را بیجان میداند. او تأکید میکند که حتی در ظاهری که میبینیم، تنها یک جسم خالی از استخوان است و روحش همیشه در یاد معشوق است. شاعر از تهمتها و اتهاماتی که درباره عشقش میشود، دفاع کرده و میگوید راز عشقش را با کسی در میان نگذاشته است. او احساس میکند که در عشقش بینوا و بیپول است و هیچ چیز ندارد. همچنین به حمایت و محبت دیگران اشاره میکند و در نهایت میگوید که اگر یار او باشد، از هیچ چیز در جهان نمیترسد.
هوش مصنوعی: عزیز من، از جدایی تو چنان دردمند و ناامید شدهام که گویی دیگر زنده نیستم. نمیپنداری که هنوز زندگیام ادامه دارد، اما دل زخمخوردهام به مانند چنگی بدون صدای زنده، مدام به فریاد درآمده و ناله میکند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که من تنها ظاهر این را ندارم که تو میبینی، بلکه در باطن خود، تنها چند استخوان ضعیف و بیارزش دارم. این اشاره به این دارد که شاید نمایی قویتر از آنچه هستم به نظر میرسم، اما در واقع چیزی جز ضعف و آسیب در درونم نیست.
هوش مصنوعی: هرگز از یاد تو خالی نیستم؛ در تمام لحظات زندگیم، یاد تو در وجودم و نامت بر زبانم حضور دارد.
هوش مصنوعی: هرگز تهمت نزن، چرا که راز عشق من را با دیگران در میان گذاشتی. حتی اگر خودم نیز فرصتی داشتم، این راز را پنهان نگه میداشتم.
هوش مصنوعی: یکی امروز از من پول نقد میخواهد و دیگری فردا به امید پرداخت میآید. اما من نه پول نقد دارم و نه امیدی به فردا. من به خاطر عشق تو در تنگنا هستم.
هوش مصنوعی: اگر کسی از من با محبت و مهربانی یاد کند و به من کمک کند، من به او مشتاقانه پاسخ میدهم و هر جا که همراهی مهربان داشته باشم، برای او حاضر و یار خواهم بود.
هوش مصنوعی: اگر عشق و محبت تو در زندگیام باشد، ملاحظاتی درباره نظرات و قضاوتهای دیگران ندارم، حتی اگر جهان به من طعنه بزند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سرم سبزست و لب خندان و عیش جاودان دارم
مکانم را چه میپرسی؟ مکان در لامکان دارم
اگر بالای هر دونی نشینم طعنه کمتر زن
که من بالای هفت اختر مکان و آشیان دارم
مرا گویی که: گنج جاودانی در تو مکنونست
[...]
حدیث سوز دل چون شمع از آن معنی گران دارم
که نَبْوَد زَهرهٔ گفتن گر از لب بر زبان دارم
کیم آتش نشاند دیده زان اشکی که میریزم
که آن آتش که جان سوزد درون استخوان دارم
ز شوخی میکنی آزار دلهای حزین و من
[...]
نه از تیری که بر دل میزنی چندین فغان دارم
سوی خود میکشی ای ناله از رشک کمان دارم
بزن تیری و از ننگ من ایمن شو چو می دانی
نخواهم کرد ترک عاشقی چندانکه جان دارم
ز بهر تیر او از خاک من سازند آماجی
[...]
بکش خنجر که جان بهر تو ای نامهربان دارم
تو خنجر در میان داری و من جان در میان دارم
زبان در ذکر و دل در فکر آن نامهربان دارم
نمیگردد بچیزی غیر نامش تا زبان دارم
به من گر آشنا بیگانه گردد جای آن دارد
که با بیگانه، حرف آشنایی در میان دارم
خلل دارد یقین با هر که جانان را گمان کردم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.