ای غمت آرزوی جان کسی
درد تو مایه درمان کسی
گر تو فرمان نبری درمان چیست
نشود بخت به فرمان کسی
وه چه شمعی تو که روشن نکنی
هیچ گه کلبه احزان کسی
از تو داریم فغان ها که چرا
نکنی گوش به افغان کسی
آیت رحمتی ای ماه ولی
کی فرود آیی در شان کسی
جان و سر در قدمت خواهم باخت
ای ز سر تا به قدم جان کسی
گر تو این سرکشی از سر بنهی
جان کشم پیش تو جانان کسی
جامی احسنت که این طرز غزل
نتوان یافت به دیوان کسی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای فدای غم جان تو کسی
که تو هم جانی و جانان کسی
تو بمانی دگران در گذرند
همهٔ خلق بقربان کسی
لمن الملک تو سوزد اغیار
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.