به یمن سایه چتر فلک سای خداوندی
خراسان غیرت چین شد ز ترکان سمرقندی
ز باران سرشک آرزومندان بحمدالله
که آمد در برومندی نهال آرزومندی
همایون موکب جانان رسید ای چرخ زنگاری
چرا این اطلس فیروزه در پایش نیفکندی
کله چون کج نهد ماه من ای خورشید می شاید
که پیش چاوشان خیلش از جوزا کمربندی
مگوییدم که شو خرسند چون دیدار او دیدی
مسلمانان نیاید راست با هم عشق و خرسندی
چو پاکانش پسندیدند یارب دامن پاکش
مبرا دار تا دامان حشر از هر چه نپسندی
پدروار این همه مهر و محبت تا به کی جامی
چو با ما در نمی آرند خوبان سر به فرزندی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و عظمت خداوند و تأثیر او در زندگی انسانها اشاره دارد. شاعر به غیرت و شجاعت خراسان و باران آرزوها اشاره میکند که به برکت الهی به زمین آمده است. همچنین از دلبستگی و عشق به معشوق سخن میگوید و انتظاری برای شادی و خرسندی در دیدار او دارد. شاعر بر پاکی و پاکدامنی تأکید میکند و از خداوند میخواهد تا او را از ناپاکیها دور نگه دارد. در نهایت، او به مهر و محبت پدرانه خداوند اشاره میکند و از نبود خوبان در کنار خود ابراز حسرت میکند.
هوش مصنوعی: به خاطر نعمت و سایهای که آسمان فراهم کرده، عظمت و بزرگی خداوند در خراسان موجب شده است که غیرت و شجاعت چینیها در برابر ترکها افزایش یابد و مردم سمرقند هم به این مسأله توجه بیشتری داشته باشند.
هوش مصنوعی: باران اشک آرزوخواهان بر ما نازل شد و به لطف خدا درخت امید و آرزو در من به بار نشسته است.
هوش مصنوعی: شکوه و جمال محبوب بهنظر میرسد که به سراغ ما آمده است. ای سراسر زمان و مکان، چرا این پارچه زیبا و فیروزهای را زیر پای او نریختی؟
هوش مصنوعی: وقتی که چهرهام را به سمت تو میگردانم، ای خورشید، میتوانم ببینم که ماه من در آسمان درخشان است و در میان گردان و جوانانش، کمربند زیبایی از ستارهها به خود بسته است.
هوش مصنوعی: هرگز نگو که وقتی او را دیدی باید شاد باشی، زیرا مسلمانان نمیتوانند با هم در عشق و شادی صادق باشند.
هوش مصنوعی: خدایا، چون پاکان این شخص را پسندیدند، دامن او را از هر ناپاکی و عیب نگهدار تا در روز قیامت از هر چیزی که تو نمیپسندی، مبرا باشد.
هوش مصنوعی: این همه مهر و محبت پدرانه تا چه زمانی ادامه دارد؟ چرا خوبان مانند ما را در بر نمیگیرند و محبت نمیکنند، مانند فرزندان خود؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از آن پس کاین جهان را آزمودی گر خردمندی
در این پر گرد و ناخوش جای دل خیره چرا بندی؟
به بیماری از این جای سپنجی چون شوی بیرون
مخور تیمار چندینی نه بنیادش تو افگندی
یکی فرزند خواره پیسه گربه است، ای پسر، گیتی
[...]
خداوند جهان باشد کسی کش تو خداوندی
کند پیوند با بخت آنکه تو با او بپیوندی
خداوندا به تو نازد به هر جائی خداوندی
یکی را حنظل و زهری یکی را شکّر و قندی
موالی را همه پندی معادی را همه بندی
[...]
اگر بیمن خوشی یارا به صد دامم چه میبندی
وگر ما را همیخواهی چرا تندی نمیخندی
کسی کو در شکرخانه شکر نوشد به پیمانه
بدین سرکای نه ساله نداند کرد خرسندی
بخند ای دوست چون گلشن مبادا خاطر دشمن
[...]
نگارا وقت آن آمد که دل با مهر پیوندی
که ما را بیش از این طاقت نماندهست آرزومندی
غریب از خوی مطبوعت که روی از بندگان پوشی
بدیع از طبع موزونت که در بر دوستان بندی
تو خرسند و شکیبایی چنینت در خیال آید
[...]
گذشت آن کین دل زارم شکیبا بود یک چندی
پریشانی زلفش آمد و زد راه خرسندی
جز این شیرینی اندر عیش تلخ خود نمی بینم
که گه گه می کنی بر گریه تلخم شکرخندی
گواران باد بر جان و دلم زهر فراق تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.