خوشا می از کف آن ماه چارده ساله
که بهر نقل دهد بوسه ای ز دنباله
رسیده غره شوال و ماه روزه گذشت
بیار می که همین بود توبه را حاله
پیاله گیر و ز آلایش گناه مترس
که برد طاعت یک ماهه جرم یکساله
مراست آتش تب در جگر نمی دانم
تو را به گرد لب از بهر چیست تبخاله
به هوش باش که راه بسی مجرد زد
عروس دهر که مکاره ای ست محتاله
به لاف ناخلفان زمانه غره مشو
مرو چو سامری از ره به بانگ گوساله
چو دل به عشوه شاهد کشد تو را جامی
مکش ملال ز غنج و دلال دلاله
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صفی دین پس ازین زخمهای بی شفقت
ز دست چرخ هنوزم نمی رسد ناله
بجز شماتت و یأسم نداد وعده تو
از آن سپس که دو ماهش گذشت از هاله
جواهری که ز مدح تو نظم می کردم
[...]
برو برو که به بز لایق است بزغاله
برو که هست ز گاوان حیات گوساله
برو برو که خران گله گله جمع شدند
خر جوان و خر پیر و خر دو یک ساله
ز ناله تو مرا بوی خر همیآید
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.