برون ران ای سوار شوخ و قلب صد سپه بشکن
برافکن برقع از رخسار و قدر مهر و مه بشکن
گرفتی کشور جانها به سلطانی علم برکش
تو را شد لشکر دلها سپاه پادشه بشکن
گشاد کار ما خواهی لب شکرفشان بگشا
شکست حال ما جویی سر زلف سیه بشکن
به حسن خویش نازد مهر از بهر خدای ای مه
مپوش آن عارض و بازار او هر چاشتگه بشکن
مرا آن شکل قلاشانه کشت آوه نمی دانم
که فرمودش که دامن بر زن و طرف کله بشکن
سرم خود را برابر داشت با گوی تو تا دانی
بزن چوگان و چون گویش جزای این گنه بشکن
ز جام لعل او جامی ازین پس بازگو رمزی
اساس زهد شیخ و عهد پیر خانقه بشکن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دعوت به شادابی و رهایی از قید و بندهاست. شاعر از معشوق خود میخواهد تا از حجاب و محدودیتها خارج شود و زیباییهای خود را به نمایش بگذارد. او به قدرت عشق و نفوذ آن بر دلها اشاره میکند و از معشوق میخواهد تا با لبخند و زیباییاش، حالتی خوش را در زندگی دیگران ایجاد کند. همچنین بر تأثیر عشق بر روح و جان انسانها تأکید میکند و به زیباییهای فیزیکی و روحی اشاره دارد. در نهایت، شاعر با ذکر مفاهیمی چون زهد و عرفان، بر اهمیت عشق در زندگی روحانی نیز تأکید میکند.
هوش مصنوعی: ای سوار شاداب، با شجاعت از میدان خارج شو و دلهای پرقدرت را بشکن. حجاب از چهره برکن و زیبایی خورشید و ماه را نشان بده.
هوش مصنوعی: تو با علم و دانش خود توانستی دلها را به سمت خود جلب کنی و مانند یک پادشاه بر آنها سلطه پیدا کردی. حالا از این قدرت و نفوذ بهره ببر و به هدفهای بزرگتری دست یابی.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی مشکلات ما حل شود، با لبهای شیرین و جذابت را بر روی دلمان بگشایی. حال ما را با زیباییهای خود بشکن و در این راه، موهای سیاهت را به هم بریز.
هوش مصنوعی: ای ماه زیبا، تو به زیباییات میبالیدی و عشق بدان سبب خداوند را شکر میکنی. چرا عارض (چهره) خود را میپوشانی؟ هر روز صبح باید زیباییهایت را به نمایش بگذاری و دلها را شاد کنی.
هوش مصنوعی: من نمیدانم چرا آن شکل خاص مرا کشته است، اما کسی به او گفته که دامن را بلند کند و جانب سر را بشکند.
هوش مصنوعی: من سرم را به اندازه گوی تو بالا آوردم تا بدانی که در بازی چوگان چگونه بزنم و اگر گوی شکست، جزای این خطا را نیز بپذیر.
هوش مصنوعی: از جام زیبای او، دیگر جامی نمینوشم. الآن قصد دارم رمزی را بگویم که اساس زهد و وقار شیخ و قول و قولنامهی پیر خانقاه را بشکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیا ای عشق تمکین مرا از گرد ره بشکن
جنون را پیش رو کن عقل را پشت سپه بشکن
مسجد سرو من قدر است کن وز بار عشق آنجا
هزاران زاهد صدساله را پشت دو ته بشکن
حصار دل که شاهانند در تسخیر آن عاجز
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.