زهی ابرویت قبله پاک دینان
به ناز تو خوش خاطر نازنینان
چه پنهان فتاده ست راز میانت
که گم شد در او فکر باریک بینان
فسونهای آن چشم جادو چه گویم
کزو بسته شد نطق سحرآفرینان
تو را دل خوش از حشمت خوبرویی
چه دانی غم و درد اندوهگینان
چو نعل سمندت به ره گاه سجده
نشان مانده از ابروی مه جبینان
تویی خرمن حسن و هستند بر تو
نظر دوخته هر طرف خوشه چینان
شد از عشق رسوای هر کوی جامی
ازان رفت در سلک عزلت نشینان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
منم عرفی امروز کز کشت طبعم
بود خرمن افشان کف خوشه چینان
دلی دارم از جنس یکتایی خود
بوحدت فروشی چو عزلت گزینان
دلی دارم از آب و رنگ طبیعت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.