تا با تو من دلشده یکجا ننشینم
گر سر برود فی المثل از پا ننشینم
بی رنج کسی چون نبرد ره به سر گنج
آن به که بکوشم به تمنا ننشینم
تا با تو رقیبان تو تنها ننشینند
یکدم ز رقیبان تو تنها ننشینم
دادی به زبان دگران وعده قتلم
در کوی تو جز بهر تقاضا ننشینم
روی توام امروز بهشت است عجب نیست
گر منتظر وعده فردا ننشینم
عشاق تو را قدر چو از عشق بلند است
چون در صفشان از همه بالا ننشینم
چون صبر ندارم کنم از هجر کناره
کشتی چو شکسته ست به دریا ننشینم
گفتی که به راهم منشین جامی ازین بیش
از پای من این خار بکش تا ننشینم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.