هر شب دم گرم از دل غمناک برآرم
وز تف جگر دود ز افلاک برآرم
تا کی ز غمت خاک به سر ریزم ازان روز
اندیشه همی کن که سر از خاک برآرم
بی روی تو با لاله و گل چون رهم از آه
بر شعله چه سان راه ز خاشاک برآرم
در گردن بخت ار بودم طوق سعادت
روزی سر از آن حلقه فتراک برآرم
آلوده به خون تیر تو حیف است ندانم
کش زین دل ناپاک چه سان پاک برآرم
صد جای بسوزد لبم از بوسه پیکان
چون تیر تو را از جگر چاک برآرم
جامی صفتم غرق غم ار یار شود بخت
رخت خود ازین موج خطرناک برآرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یک آه اگر از دل صد چاک برآرم
دود ازشرر دل ز نه افلاک برآرم
چون دامن گلچین شده دامان من از بس
خوناب دل ازدیده نمناک برآرم
روزی به سر تربتم از پای گذارم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.