گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

تنگ دل مانده به فکر دهن تنگ توام

سنگ بر سینه زنان از دل چون سنگ توام

داشتم حسن عنایت ز رخت چشم ولی

تنگی عیش رسید از دهن تنگ توام

گر شدم لاله صفت غرقه به خون عیب مکن

که بدین گونه ز شوق رخ گلرنگ توام

گاه جنگ آشتی و آشتیت خونریزی ست

کشته آشتی و سوخته جنگ توام

از خط آن چهره میارای که صدگونه صفا

می دهد روی ز آیینه بی رنگ توام

منم آن بلبل شوریده که از گلشن قدس

روی در باغ جهان کرده به آهنگ توام

تار چنگی شدم از ضعف چو جامی و هنوز

نیست ممکن که خلاصی بود از چنگ توام